part ❷❺
#part_❷❺
#khanevadeh_hoseleh_sar_bar
امین : تویی؟! پرنیا
پرنیا : ....
پریسا : آره اون پرنیا منم پریسا فهمیدین؟! آبجی بیا بریم
امین : هوییی صب کن ببینم اینجا شهره هرت نیس بیاین اینجا دزدی کنین من الان به پلیس زنگ میزنم بیاد حساب جفتتون رو هم برسه
پریسا : ببین حرف دهنتو بفهم ما برا دزدی نیومده بودیم اگ هم میخوای به پلیس زنگ بزن خود دانی ابن اسلحه هم واقعی نیس اسباب بازیه ... زنگ بزن منتظر چی هستی؟! زود باش
امین : تا زنگ نزدم برین
پریسا : ن جدن میخوام زنگ بزنی... آها قبل زنگ زدن به پلیس به اون دوستت آرش زنگ بزن
امین : زنگ میزنم... بعد چند بوق جواب داد...
آرش : جانم داداشش سوپرایز شدی؟!
امین : چه سوپرایزی؟!
ارش : آها حتما هنو نرسیدن
امین : رسیدن کاملا هم رسیدن
ارش : خوبه پس گودبای
پریسا : فهمیدی ماجرا از چه قراره به نظر انقد زود دیگران رو قضاوت نکن
آبجی بیا بریم اینا لیاقت سوپرایز رو ندارن
امین : ببین با ما درست حرف بزن وگرنه بد میش
پریسا : مثلا چی میش؟!
امین : بریم زود گم شینننن
پرنیا : آبجی تو رو خدا نکن
پریسا : بیا بریم گم شیم... میبینین حالا چیکارتون میکنم صب کنم
امین : کثافت ها
حامیم : داداشی بیا بغلم
امین : ممنون که هستی
حامیم : 🥰
امیر : حامیم ما بریم دیگ ببخشید شما رو هم تو دردسر انداختیم
امین : نه بابام چه دردسری اون کثافت ها اینکارو کردن
رهام : بازم ببخشید
امین : نه خواهش میکنم...
امیر : خدافض
رهام : خدافض
حامیم و امین : فعلا
Roham :
از خونه حامیم و امین بیرون اومدیم نمیدونم برا چی اومده بودن اصلا برا چی میخواستن سورپرایزمون کنن؟! امیر میخوام زنگ بزنم به آرش
#khanevadeh_hoseleh_sar_bar
امین : تویی؟! پرنیا
پرنیا : ....
پریسا : آره اون پرنیا منم پریسا فهمیدین؟! آبجی بیا بریم
امین : هوییی صب کن ببینم اینجا شهره هرت نیس بیاین اینجا دزدی کنین من الان به پلیس زنگ میزنم بیاد حساب جفتتون رو هم برسه
پریسا : ببین حرف دهنتو بفهم ما برا دزدی نیومده بودیم اگ هم میخوای به پلیس زنگ بزن خود دانی ابن اسلحه هم واقعی نیس اسباب بازیه ... زنگ بزن منتظر چی هستی؟! زود باش
امین : تا زنگ نزدم برین
پریسا : ن جدن میخوام زنگ بزنی... آها قبل زنگ زدن به پلیس به اون دوستت آرش زنگ بزن
امین : زنگ میزنم... بعد چند بوق جواب داد...
آرش : جانم داداشش سوپرایز شدی؟!
امین : چه سوپرایزی؟!
ارش : آها حتما هنو نرسیدن
امین : رسیدن کاملا هم رسیدن
ارش : خوبه پس گودبای
پریسا : فهمیدی ماجرا از چه قراره به نظر انقد زود دیگران رو قضاوت نکن
آبجی بیا بریم اینا لیاقت سوپرایز رو ندارن
امین : ببین با ما درست حرف بزن وگرنه بد میش
پریسا : مثلا چی میش؟!
امین : بریم زود گم شینننن
پرنیا : آبجی تو رو خدا نکن
پریسا : بیا بریم گم شیم... میبینین حالا چیکارتون میکنم صب کنم
امین : کثافت ها
حامیم : داداشی بیا بغلم
امین : ممنون که هستی
حامیم : 🥰
امیر : حامیم ما بریم دیگ ببخشید شما رو هم تو دردسر انداختیم
امین : نه بابام چه دردسری اون کثافت ها اینکارو کردن
رهام : بازم ببخشید
امین : نه خواهش میکنم...
امیر : خدافض
رهام : خدافض
حامیم و امین : فعلا
Roham :
از خونه حامیم و امین بیرون اومدیم نمیدونم برا چی اومده بودن اصلا برا چی میخواستن سورپرایزمون کنن؟! امیر میخوام زنگ بزنم به آرش
۲.۶k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲