•تکپارتی تهیونگ •
«ویو لونا »
فرصت خوبی بود که برم پایین چون تهیونگ خواب بود آروم به سمت اتاق رفتم تا کاپشن و کلاهمو بردارم پوشیدم و به سمت پایین رفتم برف همه جارو سفید کرده بود و همینطور در حال بارش بود چشمام رو بستم گوله های برف به صورتم میخورد هوا خیلی سرد بود ولی از اونجایی که عاشق برفم همونجا موندم
(۱۰ مین بعد)
داشتم آدم برفی درست میکردم که صدای بمی به گوشم خورد
ای واییی حتما تهیونگ بیدار شده
ویو تهیونگ »
از خواب بیدار شدم که دیدم لونا نیست رفتم به سمت سالن ولی اونجا هم نبود به بیرون نگاه کردم داشت برف میومد حتما لونا رفته پایین رفتم پایین
اون مثل بچه ها داشت آدم برفی درست میکرد نچ نچ نچ حتی وقت نکرد یه لباس گرم بپوشه صداش کردم تا ببرمش تو
تهیونگ : لونا شی
لونا : بلههههه
تهیونگ : دیگه بسته باید بریم داخل سرما میخوری
لونا: نمیخوام میخوام بازی کنم عههه برو
تهیونگ : لونا بازم مثل پارسال سرما میخوری هاااا
لونا : مهم نیست *عطسه
تهیونگ : بیا اینم از عطسه داری سرما میخوری
لونا : *با ناراحتی* باشه بریم ولی من پاهام خیسه
تهیونگ : به پاهاش نگاه کردم با دمپایی اومده بود واقعا که براید بغلش کردم رفتیم تو خونه بردمش تو اتاق
تهیونگ : سریع لباستو عوض کن تا سرما نخوری
لونا: من دستام یخ زده تو بهم بپوشون (با لحن بچه گونه)
تهیونگ : خیلی شیطونی (با خنده )
( ۱ مین بعد )
«ویو لونا »
تهیونگ لباسامو پوشوند و رفتیم تو سالن پیش بخاری
منو پتو پیچ کرد و خودش هم نشست پیشم
تهیونگ : خوب اینم از این
لونا : * عطسه
تهیونگ : همینجا بشین تا برات دارو بیارم کوچولو رفت وبا کلی دارو برگشت
تهیونگ : بیا اینارو بخور اگه خوب نشی باید بریم دکتر تا آمپول بزنی
لونا: نههههه بده من بده من
دارو هامو خوردم
تهیونگ : میای فیلم ببینیم
لونا : اوهوم
تهیونگ : باشه الان میزارم
(۱۰مین بعد )
لونا : کم کم داشت خوابم میبرد پس سرمو گذاشتم رو شونه تهیونگ و هردو باهم خوابیدیم
~End
سلام سلام حالتون چطوره رفتید برف بازی یا نه نظرتون درباره این تکپارتی چیه ؟
فرصت خوبی بود که برم پایین چون تهیونگ خواب بود آروم به سمت اتاق رفتم تا کاپشن و کلاهمو بردارم پوشیدم و به سمت پایین رفتم برف همه جارو سفید کرده بود و همینطور در حال بارش بود چشمام رو بستم گوله های برف به صورتم میخورد هوا خیلی سرد بود ولی از اونجایی که عاشق برفم همونجا موندم
(۱۰ مین بعد)
داشتم آدم برفی درست میکردم که صدای بمی به گوشم خورد
ای واییی حتما تهیونگ بیدار شده
ویو تهیونگ »
از خواب بیدار شدم که دیدم لونا نیست رفتم به سمت سالن ولی اونجا هم نبود به بیرون نگاه کردم داشت برف میومد حتما لونا رفته پایین رفتم پایین
اون مثل بچه ها داشت آدم برفی درست میکرد نچ نچ نچ حتی وقت نکرد یه لباس گرم بپوشه صداش کردم تا ببرمش تو
تهیونگ : لونا شی
لونا : بلههههه
تهیونگ : دیگه بسته باید بریم داخل سرما میخوری
لونا: نمیخوام میخوام بازی کنم عههه برو
تهیونگ : لونا بازم مثل پارسال سرما میخوری هاااا
لونا : مهم نیست *عطسه
تهیونگ : بیا اینم از عطسه داری سرما میخوری
لونا : *با ناراحتی* باشه بریم ولی من پاهام خیسه
تهیونگ : به پاهاش نگاه کردم با دمپایی اومده بود واقعا که براید بغلش کردم رفتیم تو خونه بردمش تو اتاق
تهیونگ : سریع لباستو عوض کن تا سرما نخوری
لونا: من دستام یخ زده تو بهم بپوشون (با لحن بچه گونه)
تهیونگ : خیلی شیطونی (با خنده )
( ۱ مین بعد )
«ویو لونا »
تهیونگ لباسامو پوشوند و رفتیم تو سالن پیش بخاری
منو پتو پیچ کرد و خودش هم نشست پیشم
تهیونگ : خوب اینم از این
لونا : * عطسه
تهیونگ : همینجا بشین تا برات دارو بیارم کوچولو رفت وبا کلی دارو برگشت
تهیونگ : بیا اینارو بخور اگه خوب نشی باید بریم دکتر تا آمپول بزنی
لونا: نههههه بده من بده من
دارو هامو خوردم
تهیونگ : میای فیلم ببینیم
لونا : اوهوم
تهیونگ : باشه الان میزارم
(۱۰مین بعد )
لونا : کم کم داشت خوابم میبرد پس سرمو گذاشتم رو شونه تهیونگ و هردو باهم خوابیدیم
~End
سلام سلام حالتون چطوره رفتید برف بازی یا نه نظرتون درباره این تکپارتی چیه ؟
۶.۵k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.