وقتی با پسرای دیگه خیلییی صحبت میکنی و.....)(درخواستی)(پا
وقتی با پسرای دیگه خیلییی صحبت میکنی و.....)(درخواستی)(پارت۱)
#جی
#انهایپن
ویو ا.ت
جی سر کار بود منم حوصلم سر رفته بود داشتم داخل گوشی ول میچرخیدم که دیدم سویون(دوست دختر هسیونگ)زنگ زد
(علامت ا.ت+علامت سویون×)
×سلام خوبی
+سلام خوبم تو خوبی
×مرسی راستی میای امشب با پسرا بریم بار ؟
+اول باید از جی بپرسم بعد بهت میگم
×باشه پس بای
+بای
به جی زنگ زدم که بهش این خبر رو بدم که ببینم میاد بریم یا نه (علامت جی_علامت ا.ت+)
_های بیب
+سلام عشقم خوبی خسته نباشی
_مرسی عزیزم 🤍
+عزیزم امروز سویون زنگ زد بهم گفت با هسیونگ میخواد برن بار میای بریم؟
_عزیزم من کار دارم
+للللطططفففاااااااً عزیزم 🥺
_آه.....باشه
+وایییی مرسی عزیزم
_دوستت دارم عشقم
+منم همین طور
_بای بیب
+بای
به سویون زنگ زدم و گفتم که میایم. بعد رفتم یه دوش ۲۰مینی گرفتم و موهامو خشک کردم و روتین پوستی روزانمو انجام دادم و رفتم داخل آشپز خونه واسه خودم پنکیک درست کردم و خوردم.....
بعد خوردن اون پنکیک رفتم اتاق تا لباسی که شب میخواستم بپوشم رو انتخاب کنم و میدونستم اگه لباس باز انتخاب کنم و بپوشم جی بدجور عصبی میشه پس یه لباس خیلی ساده انتخاب کردم و پوشیدم و یه آرایش ملایم کردم و منتظر عشق زندگیم بودم که بیاد .
با چرخیدن کلید داخل در فهمیدم که جی اومد
_وای عشقم چقدر خوشگل شدی
+واقعاً؟ مرسی عزیزم 🤍
_آماده ای بریم؟
+بریم
........(۳۰مین بعد)........
بلاخره رسیدیم و جی خیلی جنتلمنانه در رو برام باز کرد و وارد شدیم
بوی الکل و سیگار خورد داخل صورتم که با دیدن سویون هسیونگ کلا بیخیال شدم و به سمت میری که نشسته بودن رفتیم و.........
#جی
#انهایپن
ویو ا.ت
جی سر کار بود منم حوصلم سر رفته بود داشتم داخل گوشی ول میچرخیدم که دیدم سویون(دوست دختر هسیونگ)زنگ زد
(علامت ا.ت+علامت سویون×)
×سلام خوبی
+سلام خوبم تو خوبی
×مرسی راستی میای امشب با پسرا بریم بار ؟
+اول باید از جی بپرسم بعد بهت میگم
×باشه پس بای
+بای
به جی زنگ زدم که بهش این خبر رو بدم که ببینم میاد بریم یا نه (علامت جی_علامت ا.ت+)
_های بیب
+سلام عشقم خوبی خسته نباشی
_مرسی عزیزم 🤍
+عزیزم امروز سویون زنگ زد بهم گفت با هسیونگ میخواد برن بار میای بریم؟
_عزیزم من کار دارم
+للللطططفففاااااااً عزیزم 🥺
_آه.....باشه
+وایییی مرسی عزیزم
_دوستت دارم عشقم
+منم همین طور
_بای بیب
+بای
به سویون زنگ زدم و گفتم که میایم. بعد رفتم یه دوش ۲۰مینی گرفتم و موهامو خشک کردم و روتین پوستی روزانمو انجام دادم و رفتم داخل آشپز خونه واسه خودم پنکیک درست کردم و خوردم.....
بعد خوردن اون پنکیک رفتم اتاق تا لباسی که شب میخواستم بپوشم رو انتخاب کنم و میدونستم اگه لباس باز انتخاب کنم و بپوشم جی بدجور عصبی میشه پس یه لباس خیلی ساده انتخاب کردم و پوشیدم و یه آرایش ملایم کردم و منتظر عشق زندگیم بودم که بیاد .
با چرخیدن کلید داخل در فهمیدم که جی اومد
_وای عشقم چقدر خوشگل شدی
+واقعاً؟ مرسی عزیزم 🤍
_آماده ای بریم؟
+بریم
........(۳۰مین بعد)........
بلاخره رسیدیم و جی خیلی جنتلمنانه در رو برام باز کرد و وارد شدیم
بوی الکل و سیگار خورد داخل صورتم که با دیدن سویون هسیونگ کلا بیخیال شدم و به سمت میری که نشسته بودن رفتیم و.........
۵.۴k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.