گفتم دلِ دیوانه ام ، سیگار می خواهی چکار
گفتم دلِ دیوانه ام ، سیگار می خواهی چکار
تا تکیه بر من میکنی دیوار می خواهی چکار
مــردِ سفـر بودن کجـــا و عشق بی بنــیاد مــا
حال انکه میدانم تورا اسرار می خواهی چکار
انی کـه بهرش مـرده ایی باید برایت تب کـند
جز این اگر باشد بگو بیـمار می خواهی چکار
من کـه ندیدم زره ایی با عشق تو همـره شود
در حیـرتم ، او را بگو بسیار می خواهی چکار
در خلوت و تنهاییت دیـدم کـه یادش می کنی
ارامش مـن را نگیــر ، ازار می خــواهی چـکار
تو خــوب می دانی کـه مـن اوارهٔ عشـق تـوام
اما تو ان سرگشته را هر بار می خواهی چکار
گـاهی بـه طبــعِ شاعــرت بـایـد بیــارامد غــزل
تا اینـکه یاد اری جـفای یـار می خـواهی چـکار
اری دل دیــوانه مـن سنـگ صبـورت می شــوم
با دیگری حرفی نزن غمخوار می خواهی چکار
تو انچه خــود داری چرا گــاهی تــمنا می کـنی
گــاهی دلِ اشفتـــه از بازار می خــواهی چکـار
چون رنجِ دوران دیده ایی دیگر نمی گویم چرا
هر چه دلِ تنگت بگو ، اصرار می خواهی چکار
تا تکیه بر من میکنی دیوار می خواهی چکار
مــردِ سفـر بودن کجـــا و عشق بی بنــیاد مــا
حال انکه میدانم تورا اسرار می خواهی چکار
انی کـه بهرش مـرده ایی باید برایت تب کـند
جز این اگر باشد بگو بیـمار می خواهی چکار
من کـه ندیدم زره ایی با عشق تو همـره شود
در حیـرتم ، او را بگو بسیار می خواهی چکار
در خلوت و تنهاییت دیـدم کـه یادش می کنی
ارامش مـن را نگیــر ، ازار می خــواهی چـکار
تو خــوب می دانی کـه مـن اوارهٔ عشـق تـوام
اما تو ان سرگشته را هر بار می خواهی چکار
گـاهی بـه طبــعِ شاعــرت بـایـد بیــارامد غــزل
تا اینـکه یاد اری جـفای یـار می خـواهی چـکار
اری دل دیــوانه مـن سنـگ صبـورت می شــوم
با دیگری حرفی نزن غمخوار می خواهی چکار
تو انچه خــود داری چرا گــاهی تــمنا می کـنی
گــاهی دلِ اشفتـــه از بازار می خــواهی چکـار
چون رنجِ دوران دیده ایی دیگر نمی گویم چرا
هر چه دلِ تنگت بگو ، اصرار می خواهی چکار
۳.۰k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.