سناریو بی بلید
درخواستی سناریو بی بلید
موضوع: اگر کاراکتر ها بفهمن چشمهای شما دورنگه(شما موهاتون همیشه رو صورتتونه)
کاراکتر ها: والت، شو،رانتارو، دایگو، کیت،کن، زک
والت:
رفته بودی خونشون تا با کمک مامانش نون فرفره ای درست کنید. تو رنگ یک چشمت با اونیکی چشمت فرق داره بخاطر همین همیشه یه ور صورتت رو با موهات میپوشونی. موقع ورز دادن خمیر آرد میره تو دماغت و عطسه میکنی که باعث میشه موهات کنار بره.توکو نیکا با تعجب نگات میکنن اما همزمان میگن: واییی چشمای ا/ت چه خوشگلهههههه
والت یه نگاه بهت میکنه و متوجه نمیشه ماجرا از چه نبره بعد چند ثانیه لود میشه و با چشمانی همچو ستاره⭐میگه: واییی تو چقدر چشات خوشگلههههههههههههههههه چرا موهات رو رو صورت میریزی؟
شو:
بیرون بودی که یهو بارون گرفت. با موهای خیس خونه اومدی: عه ا/ت کجا بودی؟برو دوش بگیر میخوام پاستا درست کنم
داشتی موهاتو خشک میکردی که بخاطر باد سشوار موهات به سمت بالا رفت که شو یهو اومد تو اتاق: میگم مشکلی نداری که تو پاستا فل.........
تا میبینی شو اومده موهاتو دوباره تو صورتت میریری که شو موهاتو کنار میزنه و چشتو بوس میکنه: نباید بخاطر متفاوت بودنت خجالت بکشی! چشات خیلی زیبان♥
رانتارو:
بعد از تمرین خونه اومدی، خب رانترو کار داشت پس گفتی شاید بهتره واسش غذا درست کنی، موهاتو بستی تا توی غذا نریزه، هانچو خیلی سوسکی اومد بترسونتت: پخ: یهو برگشتی و اصلا حواست نبود که موهاتو دیگه تو صورتت نیستن، اون لبخند بزرگ و شیطون هانچو جاشو به یه صورت متعجب داد: واو باورم نمیشه دوست دخترم همچین چشای خوشگلی داره!
دایگو:
بعد از ورزشی طولانی نیاز به یه دوش گرفتن داشتی؟ زمانی که کلاه رو موهات گذاشتی تا کمی خشکشون کنه برگشتی با دایگو مواجه شدی: اوه سلام ترسوندمت؟
سریع کلاه رو رو صورتت کشیدی کع باعث شد دایگو کمی خندش بگیره: این چیزی نیست که بخوای بخاطرش خودتو اذیت کنی! چشمات واقعا قشنگن!
کیت:
میخواستی حرکت جدیدی رو تمرین کنی اما بخاطر موهات نمیتونستی تمرکز کنی، موهاتو کنار زدی و اماده ی تمرین شدی به فرفرت تگاه میکردی که در حال چرخش بود که متوجه اومدن کیت نشدی: منم میشه منم تمرین کنم؟
به چشمات نگاه کرد اما فقط یه لبخند زد: خب خانم چشم قشنگ بیا تمرین کنیم. ببینیم کی میبره!
کن:
دوباره... وسایلتو جمع میکردی، خب عادی بود تو و کن باهم نمایش های عروسکی انجام میدادین و هی از این شهر به اون شهر میرفتین، البته صورتت رو بی هیچکس نشون نمیدادی، اگه مسخرت میکردن چی؟
از فکر و خیالات بیرون اومدی که با کن مواجح شدی
کرو: داری وسایلتو جمع میکنی؟
بسو: فردا میخوایم راه بیوفتیما هیچی جا نذاری
( تظاهر میکنه که هیچی ندیده چون هنگام تمرین گاهی موهات کنار میذه اما واقعا بنظرش چشمات فوقالعادن)
زک:
خب زک واقعا مشهوره، یه عالمه دختر روش کراشن و بهت حسودی میکنن، اما اگر میفهمیدن که چشمات دورنگه چی؟ مورد تمسخر قرار میگرفتی؟
برای اهنگ جدیدتون داشتی تمرین میکردی اما چون تنها بودی موهاتو بسته بودی که متوجه نشدی تمام مدت زک داشت نگاهت میکرد:همین چشمای دورنگته که باعث میشه بیشتر بدرخشی ستاره کوچولو!
موضوع: اگر کاراکتر ها بفهمن چشمهای شما دورنگه(شما موهاتون همیشه رو صورتتونه)
کاراکتر ها: والت، شو،رانتارو، دایگو، کیت،کن، زک
والت:
رفته بودی خونشون تا با کمک مامانش نون فرفره ای درست کنید. تو رنگ یک چشمت با اونیکی چشمت فرق داره بخاطر همین همیشه یه ور صورتت رو با موهات میپوشونی. موقع ورز دادن خمیر آرد میره تو دماغت و عطسه میکنی که باعث میشه موهات کنار بره.توکو نیکا با تعجب نگات میکنن اما همزمان میگن: واییی چشمای ا/ت چه خوشگلهههههه
والت یه نگاه بهت میکنه و متوجه نمیشه ماجرا از چه نبره بعد چند ثانیه لود میشه و با چشمانی همچو ستاره⭐میگه: واییی تو چقدر چشات خوشگلههههههههههههههههه چرا موهات رو رو صورت میریزی؟
شو:
بیرون بودی که یهو بارون گرفت. با موهای خیس خونه اومدی: عه ا/ت کجا بودی؟برو دوش بگیر میخوام پاستا درست کنم
داشتی موهاتو خشک میکردی که بخاطر باد سشوار موهات به سمت بالا رفت که شو یهو اومد تو اتاق: میگم مشکلی نداری که تو پاستا فل.........
تا میبینی شو اومده موهاتو دوباره تو صورتت میریری که شو موهاتو کنار میزنه و چشتو بوس میکنه: نباید بخاطر متفاوت بودنت خجالت بکشی! چشات خیلی زیبان♥
رانتارو:
بعد از تمرین خونه اومدی، خب رانترو کار داشت پس گفتی شاید بهتره واسش غذا درست کنی، موهاتو بستی تا توی غذا نریزه، هانچو خیلی سوسکی اومد بترسونتت: پخ: یهو برگشتی و اصلا حواست نبود که موهاتو دیگه تو صورتت نیستن، اون لبخند بزرگ و شیطون هانچو جاشو به یه صورت متعجب داد: واو باورم نمیشه دوست دخترم همچین چشای خوشگلی داره!
دایگو:
بعد از ورزشی طولانی نیاز به یه دوش گرفتن داشتی؟ زمانی که کلاه رو موهات گذاشتی تا کمی خشکشون کنه برگشتی با دایگو مواجه شدی: اوه سلام ترسوندمت؟
سریع کلاه رو رو صورتت کشیدی کع باعث شد دایگو کمی خندش بگیره: این چیزی نیست که بخوای بخاطرش خودتو اذیت کنی! چشمات واقعا قشنگن!
کیت:
میخواستی حرکت جدیدی رو تمرین کنی اما بخاطر موهات نمیتونستی تمرکز کنی، موهاتو کنار زدی و اماده ی تمرین شدی به فرفرت تگاه میکردی که در حال چرخش بود که متوجه اومدن کیت نشدی: منم میشه منم تمرین کنم؟
به چشمات نگاه کرد اما فقط یه لبخند زد: خب خانم چشم قشنگ بیا تمرین کنیم. ببینیم کی میبره!
کن:
دوباره... وسایلتو جمع میکردی، خب عادی بود تو و کن باهم نمایش های عروسکی انجام میدادین و هی از این شهر به اون شهر میرفتین، البته صورتت رو بی هیچکس نشون نمیدادی، اگه مسخرت میکردن چی؟
از فکر و خیالات بیرون اومدی که با کن مواجح شدی
کرو: داری وسایلتو جمع میکنی؟
بسو: فردا میخوایم راه بیوفتیما هیچی جا نذاری
( تظاهر میکنه که هیچی ندیده چون هنگام تمرین گاهی موهات کنار میذه اما واقعا بنظرش چشمات فوقالعادن)
زک:
خب زک واقعا مشهوره، یه عالمه دختر روش کراشن و بهت حسودی میکنن، اما اگر میفهمیدن که چشمات دورنگه چی؟ مورد تمسخر قرار میگرفتی؟
برای اهنگ جدیدتون داشتی تمرین میکردی اما چون تنها بودی موهاتو بسته بودی که متوجه نشدی تمام مدت زک داشت نگاهت میکرد:همین چشمای دورنگته که باعث میشه بیشتر بدرخشی ستاره کوچولو!
۶.۷k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.