تکپارتی هیونجین
تکپارتی هیونجین
#تکپارتی
#هیونجین
ویو ا.ت :
واووو باورم نمیشد خیلی وقته هیون به من کم محلی میکنه الان نزدیک یک ماه میشه که حتی لپم رو هم بوس نکرده حتی بغلمم نمیکنه...البته حق داره بخاطر کامبک جدیدی که دارن سرش خیلیی شلوغه ولی خب دلیل نمیشه که حتی شب موقع خواب نیاد بغلم...باید یه کاری کنم اینجوری فایده نداره از جام بلند شدم لباسامو پوشیدم کیفم رو برداشتم و رفتم مغازه...رفتم توی لاین شراب ها یدونه شراب مرلو برداشتم و حسابش کردم و اومدم بیرون به سمت خونه حرکت کردم منتظر موندم تا هیون از کمپانی برگرده مثل همیشه خسته بود بهم سلام کرد و رفت توی اتاق و کتش رو آویزون کرد و وِلو شد روی تخت
هیون...
_بله
یه لحضه بیا توی حال...کارت دارم
_هوم اومدم
اومد توی حال و دید یه شیشه شراب روی میزه
_شراب براچی گرفتی؟؟
در همین حین که داشتم شراب رو از روی میز برمیداشتم و درش رو باز میکردم گفتم کاش یه ذره بهم اهمیت میدادی که همچین کاری رو نمیکردم
_مگه میخوای چیکار کنی؟؟
تماشا کن و ببین
شراب رو ریختم روی گردنم انگاری که تحریک شده بود
_کافیه کافیه
چیه تحریک شدی؟
_بیبی خواهش میکنم خیلی تحریک شدم...خودت شب خوبی نخواهی داشت
شیشه مشروب رو گذاشتم روی میز هیون اومد سمتم
_خیلی تحریک شده بودم دیگه نتونستم تحمل کنم رفتم سمت ا.ت و براید بغلش کردم بردمش توی اتاق و انداختمش روی تخت و لباشو میبوسیدم در همین حین داشتم لباسشو در می اوردم ا.ت هم همکاری میکرد و دکمه های لباس من رو باز میکرد رفتم سراغ گردنش و حالا شلوار و شرتش رو هم در می آوردم ا.ت کامل لخت شده بود لبم رو از گردنش در اوردم بیرون و شلوار خودم رو هم در اوردم الان دوتامون برهنه بودیم
روی تخت پشتش دراز کشیدم از پشت بغلش کرده بودم و در همین حین که کیس مارک های بنفش روش میذاشتم سینه هاش رو هم نوازش و فشار میدادم ا.ت هم آه های آرومی میکشید میدونستم که داره بهش خوش میگذره کم کم دستم رو بردم پایین تر و به کصش رسیدم سرم رو از گردنش اوردم بیرون از روی تخت بلند شدم رفتم روش دراز کشیدم لباش رو میبوسیدم و یکم کصش رو لمس میکردم
عاح عاح عاح عاح
_آفرین بیب برام ناله کن ناله هاتو خیلی دوس دارم
بلند شدیم و ایستاده بدون هیچ مکثی واردش کردم
عاحححححح ددی اروم ترر لطفااا
_تازه فقط واردت کردم باید تلمبه هارو هم تحمل کنی...شردع کردم تلمبه زدن رفتیم روی تخت و روی تخت هم همش تلمبه میزدم دوتامون ارضا شده بودیم
هیون چیزتو میخوام🌚
_واقعا؟
اره
_خب باشه من امادم میتونی انجامش بدی
شروع کردم به ساک زدن براش بعدش دوتامون خسته شده بودیم و روی تخت دراز کشیدیم
_پاشو بریم یه دوش بگیریم بعدش بخوابیم
دوتامون باهم رفتیم یه دوش گرفتیم و زود اومدیم بیرون
#تکپارتی
#هیونجین
ویو ا.ت :
واووو باورم نمیشد خیلی وقته هیون به من کم محلی میکنه الان نزدیک یک ماه میشه که حتی لپم رو هم بوس نکرده حتی بغلمم نمیکنه...البته حق داره بخاطر کامبک جدیدی که دارن سرش خیلیی شلوغه ولی خب دلیل نمیشه که حتی شب موقع خواب نیاد بغلم...باید یه کاری کنم اینجوری فایده نداره از جام بلند شدم لباسامو پوشیدم کیفم رو برداشتم و رفتم مغازه...رفتم توی لاین شراب ها یدونه شراب مرلو برداشتم و حسابش کردم و اومدم بیرون به سمت خونه حرکت کردم منتظر موندم تا هیون از کمپانی برگرده مثل همیشه خسته بود بهم سلام کرد و رفت توی اتاق و کتش رو آویزون کرد و وِلو شد روی تخت
هیون...
_بله
یه لحضه بیا توی حال...کارت دارم
_هوم اومدم
اومد توی حال و دید یه شیشه شراب روی میزه
_شراب براچی گرفتی؟؟
در همین حین که داشتم شراب رو از روی میز برمیداشتم و درش رو باز میکردم گفتم کاش یه ذره بهم اهمیت میدادی که همچین کاری رو نمیکردم
_مگه میخوای چیکار کنی؟؟
تماشا کن و ببین
شراب رو ریختم روی گردنم انگاری که تحریک شده بود
_کافیه کافیه
چیه تحریک شدی؟
_بیبی خواهش میکنم خیلی تحریک شدم...خودت شب خوبی نخواهی داشت
شیشه مشروب رو گذاشتم روی میز هیون اومد سمتم
_خیلی تحریک شده بودم دیگه نتونستم تحمل کنم رفتم سمت ا.ت و براید بغلش کردم بردمش توی اتاق و انداختمش روی تخت و لباشو میبوسیدم در همین حین داشتم لباسشو در می اوردم ا.ت هم همکاری میکرد و دکمه های لباس من رو باز میکرد رفتم سراغ گردنش و حالا شلوار و شرتش رو هم در می آوردم ا.ت کامل لخت شده بود لبم رو از گردنش در اوردم بیرون و شلوار خودم رو هم در اوردم الان دوتامون برهنه بودیم
روی تخت پشتش دراز کشیدم از پشت بغلش کرده بودم و در همین حین که کیس مارک های بنفش روش میذاشتم سینه هاش رو هم نوازش و فشار میدادم ا.ت هم آه های آرومی میکشید میدونستم که داره بهش خوش میگذره کم کم دستم رو بردم پایین تر و به کصش رسیدم سرم رو از گردنش اوردم بیرون از روی تخت بلند شدم رفتم روش دراز کشیدم لباش رو میبوسیدم و یکم کصش رو لمس میکردم
عاح عاح عاح عاح
_آفرین بیب برام ناله کن ناله هاتو خیلی دوس دارم
بلند شدیم و ایستاده بدون هیچ مکثی واردش کردم
عاحححححح ددی اروم ترر لطفااا
_تازه فقط واردت کردم باید تلمبه هارو هم تحمل کنی...شردع کردم تلمبه زدن رفتیم روی تخت و روی تخت هم همش تلمبه میزدم دوتامون ارضا شده بودیم
هیون چیزتو میخوام🌚
_واقعا؟
اره
_خب باشه من امادم میتونی انجامش بدی
شروع کردم به ساک زدن براش بعدش دوتامون خسته شده بودیم و روی تخت دراز کشیدیم
_پاشو بریم یه دوش بگیریم بعدش بخوابیم
دوتامون باهم رفتیم یه دوش گرفتیم و زود اومدیم بیرون
۱۲.۱k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲