p² سوءتفاهم... ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
سوجون: توچیییی؟(داد)
میا: داد نزن(داد)
سوجون: (زد توی گوش میا)
میا: تو اصلاً منو خواهر خودت دونستی؟ یا از صبح تا شب همش مویانگ ، مویانگ ، مویانگ ، مویانگ هاااا؟(داد)
سوجون: خیلی نمک نشناسی...
میا: پشیمون...میشی(رفت)
ویو میا
از تک تکِشون متنفرم از زمانی که مامان و بابا رفتن آمریکا همین وضعه......آه...خسته شدم دیگه....
داشتم راه میرفتم که یوهو به یکی خوردم...
(..): آ..خوبید خانُم؟
میا: آ...آره...
(..): من تاکاهاشی فومیا هستم....و شما لیدی؟
میا: من....جونگ میا هستم!
تاکاهاشی: خشبختم...چیزی شده میا؟
میا: ازشون متنفرم!
تاکاهاشی: از کیا؟
میا: برادر و خواهرم!
تاکاهاشی: گوشام به اندازه ی کافی جا دارن تا تو خالی شی(لبخند)
میا: ممنونم!
تاکاهاشی: خیله خب.....میشنوم!
میا: همه چیز از چند سال پیش که مو یانگ به دنیا اومد شروع شد.....
[فلش بک]
میا: تاتاشی ... این دیده کیه؟(داداشی این دیگه کیه؟)
سوجون: میا...این مویانگِ...خواهر کوشولومون!
میا: ناژه!(نازه)
سوجون: خیلی....
....................
میا: سوجونا....من گشنممهههه!
سوجون: مویانگ هنوز نیومده بهم گفته منتظرش بمونیم!
میا: خب یه نگاه به ساعتم بنداز خیلی دیر وقته...من گشنمه خیلی تحمل کردم!
سوجون: لوس خانُم...بیا(یه دوریاکی بهش داد)
میا: عایش...!
...........
سوجون: برام مهم نیست چطوری میا...تو باید به اجرای اپرای مویانگ بیای!
میا: من مسابقه دارم هیونگ!
سوجون: کنسلش میکنی....و میای به اجرای مو یانگ!
میا: *اشک*
...........پایان فلش بک.........
میا: خلاصه که...خیلی از شانس هامو واسه مویانگ از دست دادم!
تاکاهاشی: ولی ممکنه....سوجون این کار هارو از عمد نکرده باشه...!
میا: ...ش.شایدم!
تاکاهاشی: بیخیال....بیا بریم شهربازییوکاهاما تا حالت بهتر شه(لبخند)
میا: ممنونم!
........شهربازی.........
مویانگ: سوجوووونننن...
سوجون: بله؟
مویانگ: بریم پشمک بگیریم!
سوجون: ok
تاکاهاشی: دوتا پشمک. وانیل!
میا: وانیلش باید خوشمزه باشه!
سوجون: م.میا؟
میا: سوجون....ه.هیونگ؟
سوجون: دخترهی هررر☆زززهههههه...اینطوری توی خونه دعوا راه انداختی تا با این پسره ی عوضی باشی نه؟ ...جونگ میا...میکشمتتتت(داد خیلی بلند)
تاکاهاشی: اینطور که فکر میکنید نیست...باشه؟
میا دوست صمیمیِ منه....
سوجون: به هر حال هر☆زست.....(با مو یانگ رفت)
میا: (رو دوتا زانوش فرود اومد و شروع کرد به گریه کردن)
..........خُماری..........
شرط: بالای ۵ لایک و ۱۰ کامنت:)
ارزش یه لایک نداره؟:)♡
میا: داد نزن(داد)
سوجون: (زد توی گوش میا)
میا: تو اصلاً منو خواهر خودت دونستی؟ یا از صبح تا شب همش مویانگ ، مویانگ ، مویانگ ، مویانگ هاااا؟(داد)
سوجون: خیلی نمک نشناسی...
میا: پشیمون...میشی(رفت)
ویو میا
از تک تکِشون متنفرم از زمانی که مامان و بابا رفتن آمریکا همین وضعه......آه...خسته شدم دیگه....
داشتم راه میرفتم که یوهو به یکی خوردم...
(..): آ..خوبید خانُم؟
میا: آ...آره...
(..): من تاکاهاشی فومیا هستم....و شما لیدی؟
میا: من....جونگ میا هستم!
تاکاهاشی: خشبختم...چیزی شده میا؟
میا: ازشون متنفرم!
تاکاهاشی: از کیا؟
میا: برادر و خواهرم!
تاکاهاشی: گوشام به اندازه ی کافی جا دارن تا تو خالی شی(لبخند)
میا: ممنونم!
تاکاهاشی: خیله خب.....میشنوم!
میا: همه چیز از چند سال پیش که مو یانگ به دنیا اومد شروع شد.....
[فلش بک]
میا: تاتاشی ... این دیده کیه؟(داداشی این دیگه کیه؟)
سوجون: میا...این مویانگِ...خواهر کوشولومون!
میا: ناژه!(نازه)
سوجون: خیلی....
....................
میا: سوجونا....من گشنممهههه!
سوجون: مویانگ هنوز نیومده بهم گفته منتظرش بمونیم!
میا: خب یه نگاه به ساعتم بنداز خیلی دیر وقته...من گشنمه خیلی تحمل کردم!
سوجون: لوس خانُم...بیا(یه دوریاکی بهش داد)
میا: عایش...!
...........
سوجون: برام مهم نیست چطوری میا...تو باید به اجرای اپرای مویانگ بیای!
میا: من مسابقه دارم هیونگ!
سوجون: کنسلش میکنی....و میای به اجرای مو یانگ!
میا: *اشک*
...........پایان فلش بک.........
میا: خلاصه که...خیلی از شانس هامو واسه مویانگ از دست دادم!
تاکاهاشی: ولی ممکنه....سوجون این کار هارو از عمد نکرده باشه...!
میا: ...ش.شایدم!
تاکاهاشی: بیخیال....بیا بریم شهربازییوکاهاما تا حالت بهتر شه(لبخند)
میا: ممنونم!
........شهربازی.........
مویانگ: سوجوووونننن...
سوجون: بله؟
مویانگ: بریم پشمک بگیریم!
سوجون: ok
تاکاهاشی: دوتا پشمک. وانیل!
میا: وانیلش باید خوشمزه باشه!
سوجون: م.میا؟
میا: سوجون....ه.هیونگ؟
سوجون: دخترهی هررر☆زززهههههه...اینطوری توی خونه دعوا راه انداختی تا با این پسره ی عوضی باشی نه؟ ...جونگ میا...میکشمتتتت(داد خیلی بلند)
تاکاهاشی: اینطور که فکر میکنید نیست...باشه؟
میا دوست صمیمیِ منه....
سوجون: به هر حال هر☆زست.....(با مو یانگ رفت)
میا: (رو دوتا زانوش فرود اومد و شروع کرد به گریه کردن)
..........خُماری..........
شرط: بالای ۵ لایک و ۱۰ کامنت:)
ارزش یه لایک نداره؟:)♡
۱۲.۳k
۱۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.