پارت39
پارت39
7برادر ناتنی
داشتم از خجالت اب میشدم مه یهو زود
خزیدم زیر پتو و جیغو داد راه انداختم
که بره و خوب خوشبختانه انگار اون هم
خجالت کشید رفت زود لباسمو پوشیدم و
رفتم زیر پتو که درو زد
جیمین روبا ☆نشون میدم
☆تموم شد بیام تو
ا.ت رو هم با♡نشون میدم
♡ا..ا.اره بیا
که جیمن اومد تو و افتاد تو تخت
♡ها چی شد؟ چرااومدی اینجا؟برو اتاق خودت
☆متاسفانه اینجا اتاق منم هس
♡برو بیرون میگم
☆داری منو از خونم بیرون میکنی؟
♡اصن نرو خودم میرم
و زود از تخت اومدم پایین و از اتاق رفتم
سمت اتاقای دیگه بعد چند مین گشتن دیدم
همه ی اتاق ها پرن و مجبورم اونجا باشم
چون پایین هم خیلی گرم بود
(پایان پارت39)
7برادر ناتنی
داشتم از خجالت اب میشدم مه یهو زود
خزیدم زیر پتو و جیغو داد راه انداختم
که بره و خوب خوشبختانه انگار اون هم
خجالت کشید رفت زود لباسمو پوشیدم و
رفتم زیر پتو که درو زد
جیمین روبا ☆نشون میدم
☆تموم شد بیام تو
ا.ت رو هم با♡نشون میدم
♡ا..ا.اره بیا
که جیمن اومد تو و افتاد تو تخت
♡ها چی شد؟ چرااومدی اینجا؟برو اتاق خودت
☆متاسفانه اینجا اتاق منم هس
♡برو بیرون میگم
☆داری منو از خونم بیرون میکنی؟
♡اصن نرو خودم میرم
و زود از تخت اومدم پایین و از اتاق رفتم
سمت اتاقای دیگه بعد چند مین گشتن دیدم
همه ی اتاق ها پرن و مجبورم اونجا باشم
چون پایین هم خیلی گرم بود
(پایان پارت39)
۳.۱k
۱۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.