بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت دوم :
آنان که اهل ایمان به خدا هستند، میدانند که انسان در چگونگی دانش، بینش، تعمق، ایمان و عمل در راستای هدفش تعریف میگردد، لذا به هر موجود شبیه انسانی، انسان نمیگویند و چه بسا برخی به رغم ظاهر شبیه انسان و آراستگی بیشتر، بسیار هم حیوان صفت باشند. چنان چه خالقشان درباره آنان فرمود:
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً - آيا مىپندارى بيشترشان مى شنوند يا مى فهمند؟ خیر، كه آنها جز به مانند حيوانات نيستند بلكه روش آنان گمراهانهتر است.(سوره فرقان آیه 44)
اما کسانی که اعتقادی ندارند، میتوانند انسانیت را هر طور که دلشان خواست تعریف کنند. مانند اندیشههای لیبرال دموکراسی که همان ماکیاولی است انسانها را به درجه یک، دو و سه تقسیم کنند و خود را انسانهای درجه یک بنامند و به جسارت تمام بگویند: جایز است که انسانهای هر درجهای در راه منافع انسانهای درجهی بالاتر فنا شوند. میتوانند مانند امریکا اظهارات رئیس جمهور سابق آمریکا اوباما بگویند: انسانیت به آزادی است و آزادی به مجاز بودن همجنسبازی و همخوابی با حیوانات و قانونمند شدن این رفتارهای ناهنجار برای بهرهمندی فاسقین از امتیازات قانونی است و اگر فرد یا جامعهای این اصول را قبول نداشته باشد، حقوق بشر را رعایت نکرده و انسان نیست.
ج)- اعتقادات: باید توجه داشت که آیا اساساً اعتقادات در ساختار شخصیتی فرد و انسان نمودن او نقش و تأثیری دارد یا خیر؟ اگر تأثیر نداشته باشد، کلیه اعتقادات بیارزش و بیحرمت خواهند بود و اگر تأثیر داشته باشد، دیگر نمی توان مدعی شد که اعتقادات مهم نیست و به انسانیت توجه میکنیم! این شعار پوچی است.
هر انسانی از نوعی جهانبینی برخوردار است و با اعتقاد به مبدأیی و هدف گرفتن معادی، بایدها و نبایدهایی را دارای ارزش دانسته و رعایت آنها را ضروری میداند و به تناسب این اعتقاد و عملکرد منطبق با اعتقاداتش، از ساختار شخصیتی ویژهای برخوردار میگردد. در جهان بینی فرویدیسمی، غریزهی جنسی زیربنا و کمال هدف به ارضای غرایز است و انسانیت و انسان کامل در شهوترانی و ارضای غرایز جسنی به هر شکلی متبلور میگردد. (ادامه دارد...)
پاسخ قسمت دوم :
آنان که اهل ایمان به خدا هستند، میدانند که انسان در چگونگی دانش، بینش، تعمق، ایمان و عمل در راستای هدفش تعریف میگردد، لذا به هر موجود شبیه انسانی، انسان نمیگویند و چه بسا برخی به رغم ظاهر شبیه انسان و آراستگی بیشتر، بسیار هم حیوان صفت باشند. چنان چه خالقشان درباره آنان فرمود:
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً - آيا مىپندارى بيشترشان مى شنوند يا مى فهمند؟ خیر، كه آنها جز به مانند حيوانات نيستند بلكه روش آنان گمراهانهتر است.(سوره فرقان آیه 44)
اما کسانی که اعتقادی ندارند، میتوانند انسانیت را هر طور که دلشان خواست تعریف کنند. مانند اندیشههای لیبرال دموکراسی که همان ماکیاولی است انسانها را به درجه یک، دو و سه تقسیم کنند و خود را انسانهای درجه یک بنامند و به جسارت تمام بگویند: جایز است که انسانهای هر درجهای در راه منافع انسانهای درجهی بالاتر فنا شوند. میتوانند مانند امریکا اظهارات رئیس جمهور سابق آمریکا اوباما بگویند: انسانیت به آزادی است و آزادی به مجاز بودن همجنسبازی و همخوابی با حیوانات و قانونمند شدن این رفتارهای ناهنجار برای بهرهمندی فاسقین از امتیازات قانونی است و اگر فرد یا جامعهای این اصول را قبول نداشته باشد، حقوق بشر را رعایت نکرده و انسان نیست.
ج)- اعتقادات: باید توجه داشت که آیا اساساً اعتقادات در ساختار شخصیتی فرد و انسان نمودن او نقش و تأثیری دارد یا خیر؟ اگر تأثیر نداشته باشد، کلیه اعتقادات بیارزش و بیحرمت خواهند بود و اگر تأثیر داشته باشد، دیگر نمی توان مدعی شد که اعتقادات مهم نیست و به انسانیت توجه میکنیم! این شعار پوچی است.
هر انسانی از نوعی جهانبینی برخوردار است و با اعتقاد به مبدأیی و هدف گرفتن معادی، بایدها و نبایدهایی را دارای ارزش دانسته و رعایت آنها را ضروری میداند و به تناسب این اعتقاد و عملکرد منطبق با اعتقاداتش، از ساختار شخصیتی ویژهای برخوردار میگردد. در جهان بینی فرویدیسمی، غریزهی جنسی زیربنا و کمال هدف به ارضای غرایز است و انسانیت و انسان کامل در شهوترانی و ارضای غرایز جسنی به هر شکلی متبلور میگردد. (ادامه دارد...)
۹۷۹
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.