عشق اجباری
#عشق _اجباری
part ۸
~ا.ت تهیونگ رسیدن~
تهیونگ:ا.ت پیاده شو
ا.ت:باش(سرد)
تهیونگ: ...
ا.ت:اتاقم کجاست خستم
تهیونگ:تو ی اتاق میخوابیم
ا.ت:چیییی
تهیونگ:همینی که شنیدی
ا.ت:من نمیخوام کنار تو باشم
تهیونگ:من همسرتم چیز غیر ادی نیسته
ا.ت:نمیخوام،رو زمین میخوابم ایش
تهیونگ:نمیشه
ا.ت:خودم تصمیم میگیرم
تهیونگ: باشه
ا.ت:رختخواب بده
تهیونگ :تو کمده
ا.ت :کمد کجاست
تهیونگ:اونجاس
ا.ت:اها مرسی
تهیونگ:من میرم بخوام کاری باهام نداری¿
ا.ت:نه برو بخواب
تهیونگ:شب بخیر
ا.ت:شب بخیر
ویو ا.ت
تهیونگ رفت خوابید منم رفتم رختخواب برداشتم
الان یعنی ی زن هوشر دار شدم¿برا هرکاری اجازه بگیرم¿اخه چرااااااا
دراز کشیدم و به بدبختی های اینده فکر میکردم
که خوابم برد.
*پرش به نصف شب*
ویو تهیونگ
دیدم ا.ت داره تو خواب گریه میکنه برش داشتم گذاشتمش رو تخت.
*صبح*
ویو ا.ت
فشار زیادی احساس کردم چشمام بار کردم که...
ا.ت:جیغغغغ
تهیونگ:چیه
ا.ت:چیکار میکنی منحرف و عوضی
تهیونگ:چیکار کردم مگه
ا.ت:با چه اجازه ای به من دست میزنی
تهیونگ:نمیتونم همسر خودمو بقل کنم¿
ا.ت:مرده شورتو ببرن (اروم)
تهیونگ:شنیدم چی گفتی
ا.ت:بشنو
تهیونگ:اینجا مثل خونه خودت نیست قانون هایی داره
ا.ت:هه
تهیونگ:.....
ا.ت:ولم کن
تهیونگ:نکنم چی میشه
ا.ت:میگم ولم کن دشتشویی دارم
~تهیونگ ا.تو ول میکنه~
ا.ت:دستشویی کجاست
تهیونگ:سمت راست
ویو ا.ت
رفتم تو دستشویی به ماریا زنگ زدم
ا.ت:الو ماریا کجایی خوبی¿
ماریا:اره خوبم تو خوبی
ا.ت.:ماریا کجایی
ماریا :فعلا توی ی هتل میمونم بعدش میرم امریکا
ا.ت:تو تنها کسی هستی که دارم
ماریا:نگران نباش من همیشه باهات هستم
ا.ت:کاری نداری
ماریا:نه بای
ا.ت:بای
ویو ا.ت
از دستشویی رفتم بیرون که....
ا.ت:جیغغغغع
شرط نداریم
part ۸
~ا.ت تهیونگ رسیدن~
تهیونگ:ا.ت پیاده شو
ا.ت:باش(سرد)
تهیونگ: ...
ا.ت:اتاقم کجاست خستم
تهیونگ:تو ی اتاق میخوابیم
ا.ت:چیییی
تهیونگ:همینی که شنیدی
ا.ت:من نمیخوام کنار تو باشم
تهیونگ:من همسرتم چیز غیر ادی نیسته
ا.ت:نمیخوام،رو زمین میخوابم ایش
تهیونگ:نمیشه
ا.ت:خودم تصمیم میگیرم
تهیونگ: باشه
ا.ت:رختخواب بده
تهیونگ :تو کمده
ا.ت :کمد کجاست
تهیونگ:اونجاس
ا.ت:اها مرسی
تهیونگ:من میرم بخوام کاری باهام نداری¿
ا.ت:نه برو بخواب
تهیونگ:شب بخیر
ا.ت:شب بخیر
ویو ا.ت
تهیونگ رفت خوابید منم رفتم رختخواب برداشتم
الان یعنی ی زن هوشر دار شدم¿برا هرکاری اجازه بگیرم¿اخه چرااااااا
دراز کشیدم و به بدبختی های اینده فکر میکردم
که خوابم برد.
*پرش به نصف شب*
ویو تهیونگ
دیدم ا.ت داره تو خواب گریه میکنه برش داشتم گذاشتمش رو تخت.
*صبح*
ویو ا.ت
فشار زیادی احساس کردم چشمام بار کردم که...
ا.ت:جیغغغغ
تهیونگ:چیه
ا.ت:چیکار میکنی منحرف و عوضی
تهیونگ:چیکار کردم مگه
ا.ت:با چه اجازه ای به من دست میزنی
تهیونگ:نمیتونم همسر خودمو بقل کنم¿
ا.ت:مرده شورتو ببرن (اروم)
تهیونگ:شنیدم چی گفتی
ا.ت:بشنو
تهیونگ:اینجا مثل خونه خودت نیست قانون هایی داره
ا.ت:هه
تهیونگ:.....
ا.ت:ولم کن
تهیونگ:نکنم چی میشه
ا.ت:میگم ولم کن دشتشویی دارم
~تهیونگ ا.تو ول میکنه~
ا.ت:دستشویی کجاست
تهیونگ:سمت راست
ویو ا.ت
رفتم تو دستشویی به ماریا زنگ زدم
ا.ت:الو ماریا کجایی خوبی¿
ماریا:اره خوبم تو خوبی
ا.ت.:ماریا کجایی
ماریا :فعلا توی ی هتل میمونم بعدش میرم امریکا
ا.ت:تو تنها کسی هستی که دارم
ماریا:نگران نباش من همیشه باهات هستم
ا.ت:کاری نداری
ماریا:نه بای
ا.ت:بای
ویو ا.ت
از دستشویی رفتم بیرون که....
ا.ت:جیغغغغع
شرط نداریم
۲.۳k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.