ویو ات
ویو ات
صحب بیدار شدم که دیدم بغل جونگ کوکم و لختم که بیاد کاری که دیشب جونگ کوک با من کر د گریم گرفت می خواستم زود پاشم که دردی زیر شکمم احساس کرده و جیغ خفیفی کشیدم که دیدم جونگ کوک بیدار شده
ویو کوکی
خواب بودم که با صدای جیغ بیدار شدم که ات که زیر شکمش درد داشت بعد من رفتم براش قرص براش اوردم تا یک دردش کمتر بشه وبهد بردمش داخل حموم با اینکه خیلی لجبازی کرد آخر تونستم ببرمش تو وان حمم و زیر دلش رو ماساژ بدم
ویو ات دیدم که جونگ کوک بیدارشه و رفته برام قرص اورده وقتی قرص رو خردم من و بظور برد داخل حموم و زیر دلم رو ماساژ داد
وقتی از حموم اومدیم برون خیلی خجالت میکشدم
که یهو جونگ کوک گفت: لباسات رو بپوش
که ات گفت: نمیخوای بری برون ؟
جونگ کوک گفت: ها چی من آ آره
ویو کوکی
نمی دونم چرا فکر میکردم که ات دوست دارم
نبابا جونگ کوک چی میگی
ویو ات
نمیدونم چرا فکر میکنم که جونگ کوک رو دوست دارم
دستم درد گرفت اما ببینید هنوز لایک و کامنت ها ۱۲ تانشده بود برا تون فیک جدید گذاشتم
صحب بیدار شدم که دیدم بغل جونگ کوکم و لختم که بیاد کاری که دیشب جونگ کوک با من کر د گریم گرفت می خواستم زود پاشم که دردی زیر شکمم احساس کرده و جیغ خفیفی کشیدم که دیدم جونگ کوک بیدار شده
ویو کوکی
خواب بودم که با صدای جیغ بیدار شدم که ات که زیر شکمش درد داشت بعد من رفتم براش قرص براش اوردم تا یک دردش کمتر بشه وبهد بردمش داخل حموم با اینکه خیلی لجبازی کرد آخر تونستم ببرمش تو وان حمم و زیر دلش رو ماساژ بدم
ویو ات دیدم که جونگ کوک بیدارشه و رفته برام قرص اورده وقتی قرص رو خردم من و بظور برد داخل حموم و زیر دلم رو ماساژ داد
وقتی از حموم اومدیم برون خیلی خجالت میکشدم
که یهو جونگ کوک گفت: لباسات رو بپوش
که ات گفت: نمیخوای بری برون ؟
جونگ کوک گفت: ها چی من آ آره
ویو کوکی
نمی دونم چرا فکر میکردم که ات دوست دارم
نبابا جونگ کوک چی میگی
ویو ات
نمیدونم چرا فکر میکنم که جونگ کوک رو دوست دارم
دستم درد گرفت اما ببینید هنوز لایک و کامنت ها ۱۲ تانشده بود برا تون فیک جدید گذاشتم
۵.۶k
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.