لینو : این خیلی قشنگه همینو بردار
لینو : این خیلی قشنگه همینو بردار
ا.ت : باشه
(تو پست بعدی میزارم )
ا.ت زودتر از لینو داشت میرفت تو ماشین در پشت و باز کرد که یه دسته گل دید با یه جعبه انگشتر دقیقا رنگی که دوست داشت..
ویو ا.ت :
لینو سریع اومد و چشامو گرفت و سریع برد رو صندلی جلو نشوند .. فکر کرد من ندیدم .. ولی دیدم ... 😉
لینو : خودم لباستو میزارم 🙂
اومد تو ماشین نشست داشتن حرکت میکردن که ...
ا.ت : اون گل و انگشتر رو میخوای به دوست دخترت بدی ؟؟
لینو : تو اونو دیدی؟؟
ا.ت : اره
لینو : خب اره ... ولی نمیدونم چجوری بهش بگم .. میشه تو از نظر خودت بهم میگی چجوری خودت راضی میشی با یه نفر باشی ؟؟؟
ا.ت : حتما .. خودم خیلی دوست دارم .. که خودش بیاد دنبالم .. برام کلی چیز بخره .. ولی کسی باهام نیست 🥺
لینو : خب ...
ا.ت : چیزی میخوای بگی ؟؟؟
لینو : خب میشه ... مال من بشی ✨ 🫂
ا.ت : چی ؟؟؟
لینو : دوست نداری ؟؟؟
ا.ت : چرا ولی تو یه نفر دیگرو دوست داری
لینو : خب اون یه نفر تویی بیب
ا.ت : ولی ... ولی ... تو میتونی منو تحمل کنی ؟؟؟
لینو : اره .. خره
ا.ت : من خرم ... داشت رمانتیک میشد گاوه
هر دو زدن زیر خنده 😂😂
لینو : خب بیا بریم خونه من
ا.ت :بریم ... ولی نمیخوای .. گل و حلقه رو بدی ؟؟؟؟
لینو : یادم رفت .. بیا بیبی
ا.ت : مرسی بریم
رفتن به خونه لینو :
ا.ت : خونت خیلی قشنگه
لینو : منظورت خونمونه ؟؟
لینو یه حلقه دیگرو اورد و گفت میشه مال خود خودم باشی بیبی
ا.ت : قبوله
همدیگرو طولانی بوس کردن
رفتن تا شام درست کنن :
لینو : نمیخوای بیای پرنسسم ؟؟؟
ا.ت : الان ... واییییی
لینو : چیشد ؟؟
ا.ت : دونگی روم جیش کرد
لینو : خخخخخخ
ا.ت : کوفت
لینو : بنداز تو ماشین لباس شویی لباستو ..
ا.ت : خب برو در بیارم
لینو : برای چی برم ... همینجا دربیار
ا.ت : برو گمشو... دمپایی پرت کرد
لینو : باشه باشه 🤌
و سالها باهم دیگه زندگی کردن
ا.ت : باشه
(تو پست بعدی میزارم )
ا.ت زودتر از لینو داشت میرفت تو ماشین در پشت و باز کرد که یه دسته گل دید با یه جعبه انگشتر دقیقا رنگی که دوست داشت..
ویو ا.ت :
لینو سریع اومد و چشامو گرفت و سریع برد رو صندلی جلو نشوند .. فکر کرد من ندیدم .. ولی دیدم ... 😉
لینو : خودم لباستو میزارم 🙂
اومد تو ماشین نشست داشتن حرکت میکردن که ...
ا.ت : اون گل و انگشتر رو میخوای به دوست دخترت بدی ؟؟
لینو : تو اونو دیدی؟؟
ا.ت : اره
لینو : خب اره ... ولی نمیدونم چجوری بهش بگم .. میشه تو از نظر خودت بهم میگی چجوری خودت راضی میشی با یه نفر باشی ؟؟؟
ا.ت : حتما .. خودم خیلی دوست دارم .. که خودش بیاد دنبالم .. برام کلی چیز بخره .. ولی کسی باهام نیست 🥺
لینو : خب ...
ا.ت : چیزی میخوای بگی ؟؟؟
لینو : خب میشه ... مال من بشی ✨ 🫂
ا.ت : چی ؟؟؟
لینو : دوست نداری ؟؟؟
ا.ت : چرا ولی تو یه نفر دیگرو دوست داری
لینو : خب اون یه نفر تویی بیب
ا.ت : ولی ... ولی ... تو میتونی منو تحمل کنی ؟؟؟
لینو : اره .. خره
ا.ت : من خرم ... داشت رمانتیک میشد گاوه
هر دو زدن زیر خنده 😂😂
لینو : خب بیا بریم خونه من
ا.ت :بریم ... ولی نمیخوای .. گل و حلقه رو بدی ؟؟؟؟
لینو : یادم رفت .. بیا بیبی
ا.ت : مرسی بریم
رفتن به خونه لینو :
ا.ت : خونت خیلی قشنگه
لینو : منظورت خونمونه ؟؟
لینو یه حلقه دیگرو اورد و گفت میشه مال خود خودم باشی بیبی
ا.ت : قبوله
همدیگرو طولانی بوس کردن
رفتن تا شام درست کنن :
لینو : نمیخوای بیای پرنسسم ؟؟؟
ا.ت : الان ... واییییی
لینو : چیشد ؟؟
ا.ت : دونگی روم جیش کرد
لینو : خخخخخخ
ا.ت : کوفت
لینو : بنداز تو ماشین لباس شویی لباستو ..
ا.ت : خب برو در بیارم
لینو : برای چی برم ... همینجا دربیار
ا.ت : برو گمشو... دمپایی پرت کرد
لینو : باشه باشه 🤌
و سالها باهم دیگه زندگی کردن
۶.۴k
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.