پارت ۱۶
پارت ۱۶
خلاصه انیا و دامیان با هر دردسری که بود بلخره درسارو حل کردم تا اینکه
+گشنمههه
-دامیان مرض.هعی پاشو پاشو بریم غذا درس کنیم .پاشووووووو دیگههع
+اههههه. باشه بابا (بلند شدن=دست به سینه )خب خب می فرمودین چیکار کنم؟
-(تیک عصبی) خفهه . خب خب وسایل اونیگیری رو داریم ،دیگههه اومم هیچی●_●
(۲ ساعت بعد)
بلخره غذا آماده شد و اونا کوفت ....یعنی چیزه خوردن
می خواستن بخوابن که یک عدد بالشِ نرم و بزرگ روی سر انیا فرود اومد و بعله دیگه جنگ جهانی (فک کنم۴) شروع شد
بعد یهو دامیان به انیا حمله ور شد و شروع به قلقلک دادن انیا کرد
دیگه بقیه اش رو که خودتون میدونید
_________________________________________
سلام بنده کاملا عوضشدم الان اسمم هیکاریه
و دیگه یک عدد نویسنده (تقریبا )فعالم
حیحی .دیگه حرفی ندارم بای بای●~●
خلاصه انیا و دامیان با هر دردسری که بود بلخره درسارو حل کردم تا اینکه
+گشنمههه
-دامیان مرض.هعی پاشو پاشو بریم غذا درس کنیم .پاشووووووو دیگههع
+اههههه. باشه بابا (بلند شدن=دست به سینه )خب خب می فرمودین چیکار کنم؟
-(تیک عصبی) خفهه . خب خب وسایل اونیگیری رو داریم ،دیگههه اومم هیچی●_●
(۲ ساعت بعد)
بلخره غذا آماده شد و اونا کوفت ....یعنی چیزه خوردن
می خواستن بخوابن که یک عدد بالشِ نرم و بزرگ روی سر انیا فرود اومد و بعله دیگه جنگ جهانی (فک کنم۴) شروع شد
بعد یهو دامیان به انیا حمله ور شد و شروع به قلقلک دادن انیا کرد
دیگه بقیه اش رو که خودتون میدونید
_________________________________________
سلام بنده کاملا عوضشدم الان اسمم هیکاریه
و دیگه یک عدد نویسنده (تقریبا )فعالم
حیحی .دیگه حرفی ندارم بای بای●~●
۳.۰k
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.