ارباب من پارت نهم
A,t
دیدیم داره به شیشه شلیک میشه.
ا/ت:(جیغ)
A,t
جونگ کوک سرمو گرفت و آورد پایین
کوک:همینجا بمون
ا/ت:اما
Kook
تقریبا تموم شده بود ک تیرم تموم شد یکیشون یه تیر سمتم شلیک کرد و فرار کرد
کوک:اخخخ
A,t
سریع رفتم بیرون دیدم تیر به بازوش خورده
سریع اوردمش تو و بردمش تو اتاق
سعی داشتم بدون اینکه درد بکشه تیرو بکشم بیرون و پانسمان کنم
ا/ت:هق...چ..چرا..رفتی بیرون...هق...
کوک:اشکال نداره...آخ
×چند ساعت بعد×
ا/ت:اممم..کوک
کوک:هوم ؟
ا/ت:ا...ا..اونا کی بودن ؟
کوک: نمیدونم
ا/ت:هوففف
کوک:....
ا/ت:تو گشنت نیست ؟
کوک:چرا
ا/ت:خب
(انتظار ندارید غذا خوردنشونم بنویسم ک ؟)
دیدیم داره به شیشه شلیک میشه.
ا/ت:(جیغ)
A,t
جونگ کوک سرمو گرفت و آورد پایین
کوک:همینجا بمون
ا/ت:اما
Kook
تقریبا تموم شده بود ک تیرم تموم شد یکیشون یه تیر سمتم شلیک کرد و فرار کرد
کوک:اخخخ
A,t
سریع رفتم بیرون دیدم تیر به بازوش خورده
سریع اوردمش تو و بردمش تو اتاق
سعی داشتم بدون اینکه درد بکشه تیرو بکشم بیرون و پانسمان کنم
ا/ت:هق...چ..چرا..رفتی بیرون...هق...
کوک:اشکال نداره...آخ
×چند ساعت بعد×
ا/ت:اممم..کوک
کوک:هوم ؟
ا/ت:ا...ا..اونا کی بودن ؟
کوک: نمیدونم
ا/ت:هوففف
کوک:....
ا/ت:تو گشنت نیست ؟
کوک:چرا
ا/ت:خب
(انتظار ندارید غذا خوردنشونم بنویسم ک ؟)
۳.۷k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.