اطمینان سرم رو تکون دادم
اطمینان سرم رو تکون دادم
موهای لطیفم رو کنار زدم
مثل خودش باغرور پای راستم رو روی پای چپم گذاشتم
نگاهش به سمت پاهای خوشتراشم
کشیده شد
با دقت بهش زل زده بودم
که با صداش به خودم اومدم
جونگکوک:-حاال چی شده این تصمیم مزخرف رو گرفتی؟؟؟
ناخودآگاه ذهنم پر کشید به ۲ ماه پیش
وقتی که همه چیز خوب بود
همه چیز عالی بود
اما آشور همهچیز رو خراب کرد ....
آشور شد کابوس زندگیم ...
و من برای خالصی از دستش مجبور شدم
به هم خوابی با دایی خودم فکر کردم!
۲ماه قبل❌
هانده ❤
روی استیج وایساده بودم
موهای لطیفم رو کنار زدم
مثل خودش باغرور پای راستم رو روی پای چپم گذاشتم
نگاهش به سمت پاهای خوشتراشم
کشیده شد
با دقت بهش زل زده بودم
که با صداش به خودم اومدم
جونگکوک:-حاال چی شده این تصمیم مزخرف رو گرفتی؟؟؟
ناخودآگاه ذهنم پر کشید به ۲ ماه پیش
وقتی که همه چیز خوب بود
همه چیز عالی بود
اما آشور همهچیز رو خراب کرد ....
آشور شد کابوس زندگیم ...
و من برای خالصی از دستش مجبور شدم
به هم خوابی با دایی خودم فکر کردم!
۲ماه قبل❌
هانده ❤
روی استیج وایساده بودم
۲.۱k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.