هم خونه من پارت۲۱:
هم خونه من پارت۲۱:
اکو:جینکو به نظرت ماهم بریم بخوابیم
اتسو:نه نوموخام گشنمه هیچی نخوردم
اکو:اهه راست میگی منم گشنمه
اتسو:کاست رو بیار ماست بگیر برو یه چیزی درست کن دیگه
اکو:بلد نیستم
اتسو:منم بلد نیستم
اکو:چویا که خوابه بیدارش کنیم فاتحمون خوندست
اتسو:اخه اونم بلد نیست توی این خونه فقدر دازای بلده غذا درست کنه
اکو:خوب الان چیکار کنیم
اتسو:گزینه ای جز بیدار کردن دازای داریم؟
اکو:نه ولی خودت بیدارش میکنی
اتسو:ای بابا باشه
*رفت سمت اتاق چویا و در زد*
چویا:کدوم نفله یه
اتسو:منه نفله
دازای:اتسوشی تویی؟
اتسو:اره
دازای:خوب چیکار داری؟
اتسو:گشنمه دازای سان
چویا:اره منم گشنمه
دازای:چیبی عزیزم تو فازت چیه
چویا:نمودونم
دازای:باشه بیاید بریم براتون غذا درست کنم
چویا و اتسو:باشه بریم
*دازای و چویا از اتاق امدن بیرون و دازای رفت که غذا درست کنه*
دازای:راستی ساعت چنده
اکو:ساعت یه ربع مونده به یازده
دازای:باشه ممنون
یک ربع بعد
چویا:این غذا درست نشد مردم از گرسنگی
دازای:دارم میز رو میچینم بیاید سر میز
چویا و اتسو:به سمت غذا
اکو:جینکو به نظرت ماهم بریم بخوابیم
اتسو:نه نوموخام گشنمه هیچی نخوردم
اکو:اهه راست میگی منم گشنمه
اتسو:کاست رو بیار ماست بگیر برو یه چیزی درست کن دیگه
اکو:بلد نیستم
اتسو:منم بلد نیستم
اکو:چویا که خوابه بیدارش کنیم فاتحمون خوندست
اتسو:اخه اونم بلد نیست توی این خونه فقدر دازای بلده غذا درست کنه
اکو:خوب الان چیکار کنیم
اتسو:گزینه ای جز بیدار کردن دازای داریم؟
اکو:نه ولی خودت بیدارش میکنی
اتسو:ای بابا باشه
*رفت سمت اتاق چویا و در زد*
چویا:کدوم نفله یه
اتسو:منه نفله
دازای:اتسوشی تویی؟
اتسو:اره
دازای:خوب چیکار داری؟
اتسو:گشنمه دازای سان
چویا:اره منم گشنمه
دازای:چیبی عزیزم تو فازت چیه
چویا:نمودونم
دازای:باشه بیاید بریم براتون غذا درست کنم
چویا و اتسو:باشه بریم
*دازای و چویا از اتاق امدن بیرون و دازای رفت که غذا درست کنه*
دازای:راستی ساعت چنده
اکو:ساعت یه ربع مونده به یازده
دازای:باشه ممنون
یک ربع بعد
چویا:این غذا درست نشد مردم از گرسنگی
دازای:دارم میز رو میچینم بیاید سر میز
چویا و اتسو:به سمت غذا
۲.۸k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.