وقتی عضو هشتمی پارت ۱۴
پارت ۱۴
سوار شدیم حدود یک ساعت تو راه بودیم که رسیدیم به یک شهر بازی خیلی بزرگ ولی توش هیچکس نبود و خیلی خلوت بود از جونگ کوک پرسیدم
ا.ت : چرا به جز ما هیچ کس اینجا نیست
جونگ کوک : چون نباید باشه
ا.ت : چی؟
جونگ کوک : میفهمی
جونگ کوک منو برد به یه رستوران بزرگی که توی شهر بازی
ا.ت : یه سوال چرا اومدیم اینجا؟
جونگ کوک : خب الان بهت میگم
ویو ا.ت
آروم آروم نزدیکم شد با هر قدمش یک قدم رفتم عقب
که خوردم به دیوار و اون اومد جلوتر همچنان باهم فاصله داشتیم ولی خیلی کم بود که گفت
جونگ کوک : خب اینجا خلوت و تعطیله چون امروز تولدته ( فکر کردید میزارم کیس برند؟ عمرا)
ا.ت : چ..چی
یهو اعضا از پشت اومدن و یکی یکی بهم تبریک گفتند که جونگ کوک با یه کیک خیلیییی بزرگ اومد و گذاشتش روی میز بعد اعضا یکی یکی کادوهاشونو دادن جیهوپ یه میکروفون که رنگ خاصی داشت رنگی که هیچکدوم از میکروفن اعضا مثلش نبود
اون رنگ نسکافه ای بود رنگ مورد علاقم
جین بهم یک ماگ صورتی داد که روش نوشته بود از طرف هندسام ترین آدم روی زمین که کل اعضد خندیدن
جیمین برام یک عروسک خرگوش خیلی نرمالوو آورد که عاشقش شدم
تهیونگ برام یک مجسمه ی فرشته که گفت خیلی شبیه خودته
نامجون برام یک کتاب چگونه بهتر کره ای صحبت کنیم گرفته بود چون میدونست مال ایرانم این خیلی بهم کمک کرد
رسید به یونگی که برام یک هودی خیلی لش و گشاد خریده بود و به اضافه اون یه انگشتر خیلی خوشگل برای عذرخواهی از کاری که کرد که بخشیدمش ولی میتونستم اعصبانیت جونگ کوک را تو چشماش بخونم
خلاصه از همه تشکر کردم
ا.ت : ازتون خیییییلییییییییی ممممننننوووونمممممم
باورتون میشه خودم یادم نبود
جیمین : مگه میشه؟
ا.ت : آره ( خنده )
بقیش تو پست بعد جا نمیشه
سوار شدیم حدود یک ساعت تو راه بودیم که رسیدیم به یک شهر بازی خیلی بزرگ ولی توش هیچکس نبود و خیلی خلوت بود از جونگ کوک پرسیدم
ا.ت : چرا به جز ما هیچ کس اینجا نیست
جونگ کوک : چون نباید باشه
ا.ت : چی؟
جونگ کوک : میفهمی
جونگ کوک منو برد به یه رستوران بزرگی که توی شهر بازی
ا.ت : یه سوال چرا اومدیم اینجا؟
جونگ کوک : خب الان بهت میگم
ویو ا.ت
آروم آروم نزدیکم شد با هر قدمش یک قدم رفتم عقب
که خوردم به دیوار و اون اومد جلوتر همچنان باهم فاصله داشتیم ولی خیلی کم بود که گفت
جونگ کوک : خب اینجا خلوت و تعطیله چون امروز تولدته ( فکر کردید میزارم کیس برند؟ عمرا)
ا.ت : چ..چی
یهو اعضا از پشت اومدن و یکی یکی بهم تبریک گفتند که جونگ کوک با یه کیک خیلیییی بزرگ اومد و گذاشتش روی میز بعد اعضا یکی یکی کادوهاشونو دادن جیهوپ یه میکروفون که رنگ خاصی داشت رنگی که هیچکدوم از میکروفن اعضا مثلش نبود
اون رنگ نسکافه ای بود رنگ مورد علاقم
جین بهم یک ماگ صورتی داد که روش نوشته بود از طرف هندسام ترین آدم روی زمین که کل اعضد خندیدن
جیمین برام یک عروسک خرگوش خیلی نرمالوو آورد که عاشقش شدم
تهیونگ برام یک مجسمه ی فرشته که گفت خیلی شبیه خودته
نامجون برام یک کتاب چگونه بهتر کره ای صحبت کنیم گرفته بود چون میدونست مال ایرانم این خیلی بهم کمک کرد
رسید به یونگی که برام یک هودی خیلی لش و گشاد خریده بود و به اضافه اون یه انگشتر خیلی خوشگل برای عذرخواهی از کاری که کرد که بخشیدمش ولی میتونستم اعصبانیت جونگ کوک را تو چشماش بخونم
خلاصه از همه تشکر کردم
ا.ت : ازتون خیییییلییییییییی ممممننننوووونمممممم
باورتون میشه خودم یادم نبود
جیمین : مگه میشه؟
ا.ت : آره ( خنده )
بقیش تو پست بعد جا نمیشه
۳.۲k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.