قسمت سوم فیک تو و فیلیکس
قسمت سوم فیک تو و فیلیکس
هیونجین و لینو تورو به بیمارستان رسوندن و تورو به اتاق عمل بردن و اونا دم در منتظر موندن بعد یک ساعت از اتاق عمل پرستار بیرون اومد و هیونجین و لینو استرس داشتن که پرستار چی میخواد بگه پرستار گفت حالش خوبه و میتونید فردا ببریدش خونه فردا شد هیونجین و لینو تورو به خونه خودشون بردن تا ازت نگهداری کنن تو خیلی ناراحت بودی و گریه میکردی که نتونستی بمیری و بری پیش فیلیکس شب خوابیدین و صبح با صدای حرف زدن بلند بلند میومد بیدار شدی رفتی بیرون دیدی همه ی اعضای استیری کیدز خونه هیونجین و لینو بودن به غیر از فیلیکس که مرده بود و داشتن مافیا بازی میکردن تو اومدی بیرون با جیغ و داد میگفتی یکی از اعضاتون مرده شما مافیا بازی میکنید تو دفاع شخصی بلد بودی و یک لگد به هان و چانگبین زدی و انداختی بیرون از خونه همشون رو تو رفتی صبحونه خوردی و رفتی لباس بپوشی بری پیاده روی همینطور که داشتی راه میرفتی یهو یک ماشین با سرعت خیلی زیاد اومد جلو و زد به تو افتادی رو زمین و پر خون شد دورت چشمات رو نیمه باز کردی و یک مردی رو دیدی که خیلی شبیه جونگکوک بی تی اس بود تو به آهنگای بی تی اس گوش میدادی و دوستشون داشتی ولی نمیدونستی اون واقعا جونگکوک یا نه که اون واقعا جونگکوک بود وقتی بردت بیمارستان تو توی اتاق عمل بودی و اون دم در منتظرت بود
*قسمت سوم به پایان رسید*
*❤❤
برای قسمت بعد لایک و کامنت بزارید😘
هیونجین و لینو تورو به بیمارستان رسوندن و تورو به اتاق عمل بردن و اونا دم در منتظر موندن بعد یک ساعت از اتاق عمل پرستار بیرون اومد و هیونجین و لینو استرس داشتن که پرستار چی میخواد بگه پرستار گفت حالش خوبه و میتونید فردا ببریدش خونه فردا شد هیونجین و لینو تورو به خونه خودشون بردن تا ازت نگهداری کنن تو خیلی ناراحت بودی و گریه میکردی که نتونستی بمیری و بری پیش فیلیکس شب خوابیدین و صبح با صدای حرف زدن بلند بلند میومد بیدار شدی رفتی بیرون دیدی همه ی اعضای استیری کیدز خونه هیونجین و لینو بودن به غیر از فیلیکس که مرده بود و داشتن مافیا بازی میکردن تو اومدی بیرون با جیغ و داد میگفتی یکی از اعضاتون مرده شما مافیا بازی میکنید تو دفاع شخصی بلد بودی و یک لگد به هان و چانگبین زدی و انداختی بیرون از خونه همشون رو تو رفتی صبحونه خوردی و رفتی لباس بپوشی بری پیاده روی همینطور که داشتی راه میرفتی یهو یک ماشین با سرعت خیلی زیاد اومد جلو و زد به تو افتادی رو زمین و پر خون شد دورت چشمات رو نیمه باز کردی و یک مردی رو دیدی که خیلی شبیه جونگکوک بی تی اس بود تو به آهنگای بی تی اس گوش میدادی و دوستشون داشتی ولی نمیدونستی اون واقعا جونگکوک یا نه که اون واقعا جونگکوک بود وقتی بردت بیمارستان تو توی اتاق عمل بودی و اون دم در منتظرت بود
*قسمت سوم به پایان رسید*
*❤❤
برای قسمت بعد لایک و کامنت بزارید😘
۶.۳k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.