ازدواج اجباری ~\پارت۶/
ازدواج اجباری ~\پارت۶/
☆حالا برو بخواب
قراره فردا ساعت ۵ بیان
_ای بابا
☆سورین!
_باش
☆شب بخیر
_شب بخیر
رفتم بالا تو اتاقم نشستم رو تخت
اول فک کردم چه چیزی تو سر دو یون هست؟
میخواد چیکار کنه؟
واسش اتفاقی پیش نیاد؟
تو دردسر نیوفته؟
با همین سوال ها خوابم برد
به خواب عمیقی رفتم که..
همش ی صدا میومد سورین...سورین..
*دویون ویو*
رفتم تو اتاق سورین دیدم ساعت ۱۰هنوز خوابه
☆چغندررر
گوه سورین سورین سوریننننن
_ها.ها...چیشده ؟ اتفاقی افتاده؟
☆نه فقط ساعت ۱۰ صبحه
_ها؟۱۰ صبح یعنی چی؟
☆هیچی برو صورتت رو آب بزن بیا هنو ویندوزت بالا نیومده
_باش
،سلام پسرم سورین بیدار شد
_آره بیدارم(باداد از دسشویی)
،خوبه پس ظهر مهمون داریم(باداد)
_باشششش(باداد از دسشویی)
،بیا پایین پسرم صبحونه حاضره
☆مامان
،جانم
☆چرا میخواید سورین رو بزور ازدواج بدید؟
،خب... من که مخالفم ولی پدرت برای پول بیشتر میخواد سورین رو ازدواج بده یعنی در اصل میخواد بفروشتش/:
☆بفروشه؟!
_من رو؟
،اع سلام دخترم
_من..مگه دخترش نیستم نکنه من بچه شماها نیستم؟
☆اع این چ حرفیه
،راست میگه عزیزم
_آخ یجوری رفتار میکنید انگار من از یتیم خونه اومدم؟
☆نخیر..بهت چی گفتم؟حالا بیا پایین صبحونه بخور
_خیلی خب
،بیاید دیگه
_باش
....
_داداش
☆بله؟
_بیا ادامه سریالمون رو ببینیم؟
☆حال ندارم
_به ت.. به کوچه های شهر
☆بی ادب
_بیا دیعععععع
☆نه نه نه
_گریه میکنما؟
☆به ت..به کوچه های شهر
_اع باش...حق..حق..حق..حق..حق
☆اع اع نگا تروخدا بدبخت لوس
باش بیا بابا
_هولااا
..
☆چند دقیقه مونده؟
_ی چهل دقیقه مونده
☆اووووو..واسا ساعت چنده
چیییییی ساعت ۵
_چییییییی
☆ای خدا برینه تو صورتت
_وایییی
☆بدو حاضر شو بدوووو
،بچه هاااا مهمونا اومدننن شماها لباس نپوشیدیددددد ذلیل شدههه
_الان میرن آی نکن
،بدو گمشووو
_باش مامان بشکون نگیر
☆آی کمرم نزننن
،توله سگ هرچی این بگه باید بگی باشههه
☆بخدا gوه خوردم
،بدوو
☆باشش
_چی بپوشممم
،باز شروع کردی برای لباس بیا برو پیژامه بابات رو بپوش
_وا مامان
،درد
☆بابا پیرهنم کووووو؟
_من بپوشم؟
☆تو gوه میخوری
_بیا بابا بدبخت
مامان همون ست کت رو بپوشم
،نخیر مال ۱ سال پیشه
_کی گفتههههه ی ماه پیش خریدم
،بابا لباس دامن دارت رو بپوش
_آها راست میگی
،بخدا عقب مونده ای
☆آره واقعا
،تو..
_اع مامان از شما بعیده
،ولش کن ی صلوات بفرس
_الله حم سل الا محمد و آل محمد و اجل فرجهم(راستیتش ریدم)
،بدو بیاید پایین
☆من حاضرم
_منم
،عالی شدید بیاید
..
☆سورین نگران نباش من پشتتم
_آی من دورت بگردم داداشی
☆بریم
_هوف(نفس عمیق)بریم
....
☆حالا برو بخواب
قراره فردا ساعت ۵ بیان
_ای بابا
☆سورین!
_باش
☆شب بخیر
_شب بخیر
رفتم بالا تو اتاقم نشستم رو تخت
اول فک کردم چه چیزی تو سر دو یون هست؟
میخواد چیکار کنه؟
واسش اتفاقی پیش نیاد؟
تو دردسر نیوفته؟
با همین سوال ها خوابم برد
به خواب عمیقی رفتم که..
همش ی صدا میومد سورین...سورین..
*دویون ویو*
رفتم تو اتاق سورین دیدم ساعت ۱۰هنوز خوابه
☆چغندررر
گوه سورین سورین سوریننننن
_ها.ها...چیشده ؟ اتفاقی افتاده؟
☆نه فقط ساعت ۱۰ صبحه
_ها؟۱۰ صبح یعنی چی؟
☆هیچی برو صورتت رو آب بزن بیا هنو ویندوزت بالا نیومده
_باش
،سلام پسرم سورین بیدار شد
_آره بیدارم(باداد از دسشویی)
،خوبه پس ظهر مهمون داریم(باداد)
_باشششش(باداد از دسشویی)
،بیا پایین پسرم صبحونه حاضره
☆مامان
،جانم
☆چرا میخواید سورین رو بزور ازدواج بدید؟
،خب... من که مخالفم ولی پدرت برای پول بیشتر میخواد سورین رو ازدواج بده یعنی در اصل میخواد بفروشتش/:
☆بفروشه؟!
_من رو؟
،اع سلام دخترم
_من..مگه دخترش نیستم نکنه من بچه شماها نیستم؟
☆اع این چ حرفیه
،راست میگه عزیزم
_آخ یجوری رفتار میکنید انگار من از یتیم خونه اومدم؟
☆نخیر..بهت چی گفتم؟حالا بیا پایین صبحونه بخور
_خیلی خب
،بیاید دیگه
_باش
....
_داداش
☆بله؟
_بیا ادامه سریالمون رو ببینیم؟
☆حال ندارم
_به ت.. به کوچه های شهر
☆بی ادب
_بیا دیعععععع
☆نه نه نه
_گریه میکنما؟
☆به ت..به کوچه های شهر
_اع باش...حق..حق..حق..حق..حق
☆اع اع نگا تروخدا بدبخت لوس
باش بیا بابا
_هولااا
..
☆چند دقیقه مونده؟
_ی چهل دقیقه مونده
☆اووووو..واسا ساعت چنده
چیییییی ساعت ۵
_چییییییی
☆ای خدا برینه تو صورتت
_وایییی
☆بدو حاضر شو بدوووو
،بچه هاااا مهمونا اومدننن شماها لباس نپوشیدیددددد ذلیل شدههه
_الان میرن آی نکن
،بدو گمشووو
_باش مامان بشکون نگیر
☆آی کمرم نزننن
،توله سگ هرچی این بگه باید بگی باشههه
☆بخدا gوه خوردم
،بدوو
☆باشش
_چی بپوشممم
،باز شروع کردی برای لباس بیا برو پیژامه بابات رو بپوش
_وا مامان
،درد
☆بابا پیرهنم کووووو؟
_من بپوشم؟
☆تو gوه میخوری
_بیا بابا بدبخت
مامان همون ست کت رو بپوشم
،نخیر مال ۱ سال پیشه
_کی گفتههههه ی ماه پیش خریدم
،بابا لباس دامن دارت رو بپوش
_آها راست میگی
،بخدا عقب مونده ای
☆آره واقعا
،تو..
_اع مامان از شما بعیده
،ولش کن ی صلوات بفرس
_الله حم سل الا محمد و آل محمد و اجل فرجهم(راستیتش ریدم)
،بدو بیاید پایین
☆من حاضرم
_منم
،عالی شدید بیاید
..
☆سورین نگران نباش من پشتتم
_آی من دورت بگردم داداشی
☆بریم
_هوف(نفس عمیق)بریم
....
۳.۰k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.