Part 2
ویو تهیونگ :
توی سالن کمپانی بودم و داشتم راه میرفتم که یک دختره بهم خورد . دختر حواس پرتی بود .( و همون اتفاقات و حرفاشون ) وقتی یهو دستمو گذاشتم رو دستش یکم خجالت کشیدم که رفت . نمیدونستم چرا اینجاست ولی دختر خوشگلی بود .
ویو ات :
وقتی رسیدم پایین ، سوار ماشینم شدم و برگشتم خونه . میخواستم از ماشین پیاده شم که
دیدم یجی جلوی دره تا رسیدم دوید سمتم ( بچه ها توی پارت قبل گفتم علامت یجی × عه ولی حواسم پرت بود با _ نشونش دادم 😐😐)
+سلام چه خبر از این ورا ؟
×سلاممممم زود بیا برام تعریف کن ، من که همین پریروز خونت بودم
+برای ابن اومدی ؟
×حالا اومدم یکم فیلم ببینیم چیزی بخوریم
بعدم رفت و دوتا پلاستیک پر خوراکی رو از جلوی در خونم نشون داد
×تاداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
+وااااووو چه کرده این دختر
رفتیم تو من لباسامو عوض کردم و کارامو کردم و رفتم پایین نشستم همه چی رو برای یجی
تعریف کردم
×اوووو پس دستاتون روی هم قرار گرفت ( خنده شیطنت )
+به نفعته از این حرفت منظوری نداشته باشی
نشستیم داشتیم فیلم نگاه میکردیم و خوراکی میخوردیم که به گوشیم پیام اومد .
بازش کردم وقتی دیدم از کمپانیه چیپس پرید تو گلوم
×چیشد ( نگاه بیخیال )
بعد چند تا سرفه
+از کمپانی برام پیام اومده ، نوشته فردا ساعت ۸ کمپانی باشم برای عکاسی
×از کی ؟
+نگفته
×وقتی برگشتی باید همه چیزو برام تعریف کنیا
+باشه بابا
بعد از فیلم بجی برگشت خونشون منم رفتم روی تخت و ساعت ۷ کوک کردم تا بیدار شم .
با صدای فاکی آلارم گوشیم بیدار شدم . رفتم حموم بعد ۱۵ مین اومدم رفتم دستشویی کارامو کردم و رفتم پایین صبحانه خوردم . برگشتم بالا و لباسامو عوض کردم ، سوئیچ ماشینم رو برداشتم و از خونه زدم بیرون . بعد حدودا ۲۰ مین رسیدم کمپانی . وارد که شدم همون خانم دیروزیه اومد جلو و
...: خانم جانگ لطفا دنبالم بیاید
منم دنبالش رفتم . همینجوری که منو میبرد توضیح داد که قراره برای کامبک جدید بی تی اس عکس برداری کنم . شوکه شده بودم اما ذوق هم داشتم ولی بروز ندادم . مثل اینکه قرار بود برن توی جنگل . من با همه ی عوامل فیلم برداری و برنامه ریزی و اینا رفتیم به سمت یکی از جنگل های سرسبز نزدیک سئول . بعد حدودا ۱ ساعت رسیدیم .
همه چیزو داشتن آماده میکردن که یهو یکی داد زد
؟؟: میکاپر آقای کیم تهیونگ نیومدههههه !
یهو همهمه شد . که یکی داد زد
...: میشه بس کنید ؟
همه وایستادن . یکی نگاهش به من افتاد ، اومد جلو و
"": خانم ببخشید ، شما میتونید آقای کیم رو میکاپ کنید ؟
تعجب کردم ولی بعد ۲ مین قبول کردم . وسایل رو آماده کرده بودن منم رفتم جلو .
سعی کردم آرامش خودمو حفظ کنم . آروم شروع کردم به میکاپ کردنش . بعد ۱۰ مین کارم تموم شد .
"": خدای من ، چجوری انقدر خوب و طبیعی شده ؟ ( تعجب )
+ این از معجزات دختراست ( خنده )
همه حتی کل اعضا خندشون گرفت .
توی سالن کمپانی بودم و داشتم راه میرفتم که یک دختره بهم خورد . دختر حواس پرتی بود .( و همون اتفاقات و حرفاشون ) وقتی یهو دستمو گذاشتم رو دستش یکم خجالت کشیدم که رفت . نمیدونستم چرا اینجاست ولی دختر خوشگلی بود .
ویو ات :
وقتی رسیدم پایین ، سوار ماشینم شدم و برگشتم خونه . میخواستم از ماشین پیاده شم که
دیدم یجی جلوی دره تا رسیدم دوید سمتم ( بچه ها توی پارت قبل گفتم علامت یجی × عه ولی حواسم پرت بود با _ نشونش دادم 😐😐)
+سلام چه خبر از این ورا ؟
×سلاممممم زود بیا برام تعریف کن ، من که همین پریروز خونت بودم
+برای ابن اومدی ؟
×حالا اومدم یکم فیلم ببینیم چیزی بخوریم
بعدم رفت و دوتا پلاستیک پر خوراکی رو از جلوی در خونم نشون داد
×تاداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
+وااااووو چه کرده این دختر
رفتیم تو من لباسامو عوض کردم و کارامو کردم و رفتم پایین نشستم همه چی رو برای یجی
تعریف کردم
×اوووو پس دستاتون روی هم قرار گرفت ( خنده شیطنت )
+به نفعته از این حرفت منظوری نداشته باشی
نشستیم داشتیم فیلم نگاه میکردیم و خوراکی میخوردیم که به گوشیم پیام اومد .
بازش کردم وقتی دیدم از کمپانیه چیپس پرید تو گلوم
×چیشد ( نگاه بیخیال )
بعد چند تا سرفه
+از کمپانی برام پیام اومده ، نوشته فردا ساعت ۸ کمپانی باشم برای عکاسی
×از کی ؟
+نگفته
×وقتی برگشتی باید همه چیزو برام تعریف کنیا
+باشه بابا
بعد از فیلم بجی برگشت خونشون منم رفتم روی تخت و ساعت ۷ کوک کردم تا بیدار شم .
با صدای فاکی آلارم گوشیم بیدار شدم . رفتم حموم بعد ۱۵ مین اومدم رفتم دستشویی کارامو کردم و رفتم پایین صبحانه خوردم . برگشتم بالا و لباسامو عوض کردم ، سوئیچ ماشینم رو برداشتم و از خونه زدم بیرون . بعد حدودا ۲۰ مین رسیدم کمپانی . وارد که شدم همون خانم دیروزیه اومد جلو و
...: خانم جانگ لطفا دنبالم بیاید
منم دنبالش رفتم . همینجوری که منو میبرد توضیح داد که قراره برای کامبک جدید بی تی اس عکس برداری کنم . شوکه شده بودم اما ذوق هم داشتم ولی بروز ندادم . مثل اینکه قرار بود برن توی جنگل . من با همه ی عوامل فیلم برداری و برنامه ریزی و اینا رفتیم به سمت یکی از جنگل های سرسبز نزدیک سئول . بعد حدودا ۱ ساعت رسیدیم .
همه چیزو داشتن آماده میکردن که یهو یکی داد زد
؟؟: میکاپر آقای کیم تهیونگ نیومدههههه !
یهو همهمه شد . که یکی داد زد
...: میشه بس کنید ؟
همه وایستادن . یکی نگاهش به من افتاد ، اومد جلو و
"": خانم ببخشید ، شما میتونید آقای کیم رو میکاپ کنید ؟
تعجب کردم ولی بعد ۲ مین قبول کردم . وسایل رو آماده کرده بودن منم رفتم جلو .
سعی کردم آرامش خودمو حفظ کنم . آروم شروع کردم به میکاپ کردنش . بعد ۱۰ مین کارم تموم شد .
"": خدای من ، چجوری انقدر خوب و طبیعی شده ؟ ( تعجب )
+ این از معجزات دختراست ( خنده )
همه حتی کل اعضا خندشون گرفت .
۲.۵k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.