+اولش ترسیدم چون داشت میدویید ولی بعدش جونکوک منو بوسید م
+اولش ترسیدم چون داشت میدویید ولی بعدش جونکوک منو بوسید منم از تعجب شاخ درآوردم و بعدش جمین اومد و یک سیلی به کوکی زد
_توی هرزه منو از مارینا جدا کردی از این به بعد هم خدمتکار خونمی فهمیدی
+وقتی دیدم تحقیرم میکنه بغضم ترکید و گفتم
+من آخرای عمرمه باید خوش باشم میبخشمت و اینکه خیلی دوست دارم ولی اعتماد دوباره ی من امکان پذیر نیست و این داستان ماست که سرآغاز و پایان تلخ رو رقم میزند پارک جمین میبخشمت و فراموشت میکنم اما تا آخر عمرت ازاو وجدان میگیری و من قراره بزودی از کره برم یادت باشه دفعه بعدی وجود نداره ولی اگرم داشت تویی که زانو میزنی و منم که میبخشم یادت باشه پارک جمین
_توی هرزه منو از مارینا جدا کردی از این به بعد هم خدمتکار خونمی فهمیدی
+وقتی دیدم تحقیرم میکنه بغضم ترکید و گفتم
+من آخرای عمرمه باید خوش باشم میبخشمت و اینکه خیلی دوست دارم ولی اعتماد دوباره ی من امکان پذیر نیست و این داستان ماست که سرآغاز و پایان تلخ رو رقم میزند پارک جمین میبخشمت و فراموشت میکنم اما تا آخر عمرت ازاو وجدان میگیری و من قراره بزودی از کره برم یادت باشه دفعه بعدی وجود نداره ولی اگرم داشت تویی که زانو میزنی و منم که میبخشم یادت باشه پارک جمین
۱.۵k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.