چندپارتی
چندپارتی
پارت چهار
ویو شوگا:اگه واقعا این عکسه فوتوشاپ باشه چی؟چرا قبل از اینکه با ا.ت اینجوری بی رحمانه رفتار کنم به فکرم نرسید؟
تو همین فکرا بودم که دیدم رسیدم خونه ی هیونگ ا.ت خواب بود در ماشینو قفل کردمو رفتم در زدم
×عوووو شوگااااا از این ورا؟
+هیونگ!
×وایسا وایسا لابد باز بام کاری داری که از ما یاد کردی نه؟
+اینجوری نگو معذب میشم در ضمن خیلی سرم شلوغ بود
×صحیح
+خب این چیزا رو بیخیال میتونی تشخیص بدی یه عکس فوتوشاپه یا نه؟
×هه معلومه!!
+خب این عکسو واست میفرستم
×باش
*شوگا فرستاد به گوشی هیونگ
×اوه شت
+چی شده؟؟؟
×امید وارم رابطت با زنت خراب نشه این ...
+د بگو دیگه این عکس فوتوشاپه یانه
×این عکس فوتوشاپه شوگا و یه چیز دیگه اگه فوتوشاپ نبودم من با شناختی که از ا.ت دارم باورش نمیکردم
ینی ینی من فرشته بیرحمانه عذاب دادم برای یه عکس دروغ ؟؟؟از خودم متنفرم
با هیونگ خدافظی کردم و سریع رفتم تو ماشین
به صورت ا.ت که معصومیت توش موج میزد نگاه کردم اون قدر بش نگاه کردم که زمان از دستم در رفت مستش شدم مست چشاش مست معصومیتش مست زیباییش ینی من میتونم بدون این فرشته کوچولو زندگی کنم؟؟بدون اون عشوه ها بدون اون نگاهاش بدون اون بغلشان بدون اون بوسه هاش من قطعا میمیرم تو همین فکرا بودم که ا.ت آروم آروم چشماشو باز کرد و به محض دیدن من که بش زل زده بودم خیلی شوکه شد
شوگا:ا.ت من باید یه چیزی بگم .....
ا.ت:.....
شوگا:عزیزم راستش(گوشیشو دراورد)این عکسو یه نفر برام ارسال کرد
ا.ت با دیدن عکس و پیام شوکه شد
شوگا:و من فکر کردم واقعیه و بدون فکر تورو تنبیه کردم من واقعا معذرت میخوام ا.ت خواهش میکنم منو ببخش ای.....
-چی؟؟بخاطر اون عکس؟انقدر به من بی اعتمادی ؟؟؟هه نمیتونستی بیای باهم حرف بزنیم؟؟(ا.ت داشت حرف میزد که یهو دلش درد گرفت)اهه
+خوبی؟ا.ت؟عزیزم درد داری؟؟
که ا.ت هلش داد
-اره درد دارم خیلی هم روحی و هم جسمی و باعث و بانیش تویی الان انتظار بخشیده شدن داری؟؟
+من لیاقت بخشیده شدن ندارم میدونم ولی باور کن بدون تو نمیتونم ا.ت تروخدا بیا بیا بزن تو گوشم اصلا هرچه قدر میخوای منو بزن (با بغض)
-که چی؟
+ها؟
-بزنمت که چی؟
+خب من
-شوگا من بخاطر بی اعتمادی بم ناراحتم
+من من اون لحظه عصبی بودم ا.ت خواهش میکنم همین الانشم از خودم متنفر شدم با رفتنت چشم ندارم دیگه خودمو تو این دنیا ببین(با بغض)
-یه نفس عمیق کشید و گفت
-فردا دادگاه میبینمت
+چیی؟؟
-و درو باز کردو از ماشین رفت بیرون ا.ت به محضی که اومد بیرون بغضش ترکید و شروع کرد به گریه کردن
+بعد رفتن ا.ت زد به فرمون و بغضش ترکید
شوگا:چت شده مرد تو تا الان فقط به خاطر اون گریه کردی
و کلی گریه کردو گفت اگه فرشتم نباشه قلبم برای چی و برای کی بتپه؟؟
.........
پارت چهار
ویو شوگا:اگه واقعا این عکسه فوتوشاپ باشه چی؟چرا قبل از اینکه با ا.ت اینجوری بی رحمانه رفتار کنم به فکرم نرسید؟
تو همین فکرا بودم که دیدم رسیدم خونه ی هیونگ ا.ت خواب بود در ماشینو قفل کردمو رفتم در زدم
×عوووو شوگااااا از این ورا؟
+هیونگ!
×وایسا وایسا لابد باز بام کاری داری که از ما یاد کردی نه؟
+اینجوری نگو معذب میشم در ضمن خیلی سرم شلوغ بود
×صحیح
+خب این چیزا رو بیخیال میتونی تشخیص بدی یه عکس فوتوشاپه یا نه؟
×هه معلومه!!
+خب این عکسو واست میفرستم
×باش
*شوگا فرستاد به گوشی هیونگ
×اوه شت
+چی شده؟؟؟
×امید وارم رابطت با زنت خراب نشه این ...
+د بگو دیگه این عکس فوتوشاپه یانه
×این عکس فوتوشاپه شوگا و یه چیز دیگه اگه فوتوشاپ نبودم من با شناختی که از ا.ت دارم باورش نمیکردم
ینی ینی من فرشته بیرحمانه عذاب دادم برای یه عکس دروغ ؟؟؟از خودم متنفرم
با هیونگ خدافظی کردم و سریع رفتم تو ماشین
به صورت ا.ت که معصومیت توش موج میزد نگاه کردم اون قدر بش نگاه کردم که زمان از دستم در رفت مستش شدم مست چشاش مست معصومیتش مست زیباییش ینی من میتونم بدون این فرشته کوچولو زندگی کنم؟؟بدون اون عشوه ها بدون اون نگاهاش بدون اون بغلشان بدون اون بوسه هاش من قطعا میمیرم تو همین فکرا بودم که ا.ت آروم آروم چشماشو باز کرد و به محض دیدن من که بش زل زده بودم خیلی شوکه شد
شوگا:ا.ت من باید یه چیزی بگم .....
ا.ت:.....
شوگا:عزیزم راستش(گوشیشو دراورد)این عکسو یه نفر برام ارسال کرد
ا.ت با دیدن عکس و پیام شوکه شد
شوگا:و من فکر کردم واقعیه و بدون فکر تورو تنبیه کردم من واقعا معذرت میخوام ا.ت خواهش میکنم منو ببخش ای.....
-چی؟؟بخاطر اون عکس؟انقدر به من بی اعتمادی ؟؟؟هه نمیتونستی بیای باهم حرف بزنیم؟؟(ا.ت داشت حرف میزد که یهو دلش درد گرفت)اهه
+خوبی؟ا.ت؟عزیزم درد داری؟؟
که ا.ت هلش داد
-اره درد دارم خیلی هم روحی و هم جسمی و باعث و بانیش تویی الان انتظار بخشیده شدن داری؟؟
+من لیاقت بخشیده شدن ندارم میدونم ولی باور کن بدون تو نمیتونم ا.ت تروخدا بیا بیا بزن تو گوشم اصلا هرچه قدر میخوای منو بزن (با بغض)
-که چی؟
+ها؟
-بزنمت که چی؟
+خب من
-شوگا من بخاطر بی اعتمادی بم ناراحتم
+من من اون لحظه عصبی بودم ا.ت خواهش میکنم همین الانشم از خودم متنفر شدم با رفتنت چشم ندارم دیگه خودمو تو این دنیا ببین(با بغض)
-یه نفس عمیق کشید و گفت
-فردا دادگاه میبینمت
+چیی؟؟
-و درو باز کردو از ماشین رفت بیرون ا.ت به محضی که اومد بیرون بغضش ترکید و شروع کرد به گریه کردن
+بعد رفتن ا.ت زد به فرمون و بغضش ترکید
شوگا:چت شده مرد تو تا الان فقط به خاطر اون گریه کردی
و کلی گریه کردو گفت اگه فرشتم نباشه قلبم برای چی و برای کی بتپه؟؟
.........
۴.۰k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.