پس
پس انقدر مشت میزنم تو آینه تا حتی آینه حقیقت دروغ رو بگه بهم بگه تو موندی تا تهش باهام خیانت نکردی منو درک کردی عاشقمی میفهمیم
دردام فقط پوچی بود کنارت بود وقتی
دنیام خودت بودی خودت
تو بغلت نواز های سرم با دستات
بوسه های دم صبحی یواشکی
بگو میفهمیم!
انقدر مشت میزنم تو آینه تا از هوش برم دستامو به خون خودم آلوده کردم
دردام فقط پوچی بود کنارت بود وقتی
دنیام خودت بودی خودت
تو بغلت نواز های سرم با دستات
بوسه های دم صبحی یواشکی
بگو میفهمیم!
انقدر مشت میزنم تو آینه تا از هوش برم دستامو به خون خودم آلوده کردم
۱.۹k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳