بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ - در کارها با آنها مشاوره کن!( سوره آل عمران بخشی از آیه 159)
یک سالک در سلوکش با که مشاوره می کند؟! مشاورانش کیانند؟! این ضمیر هُم ایشان، به که بر می گردد؟! مشاور کسی است که فهیم و خردمند است و دستی بر کار دارد. محرم راز است و ریشه در خیرخواهی دارد. هر کسی را مشاورت نسزاید. ای دوست، مجموعه نیروهای لطیفی در وجود تو بسر می برَند که ریشه از الاَسماءالحُسنی گرفته اند. برخی بارزند و برخی پنهان. و در عین حال، در وجودت، اوصافی بشری در کارند که در سلوک، جزوِ نیروهای بازدارنده اند. چنین صفاتی، خودخواه، متکبر، بی بصیرت و ناشنوایند که جز لذّات ظاهری خود چیز دیگری را نمی بینند و نمی خواهند. اینان هیچکدام مشاوران خوبی نیستند و سالک را با اِعمال نظراتشان زمین گیر می کنند. در میان آن مشاوران لطیف و خیرخواه، مرگ از راستگوترین و کارآمد ترین آنهاست. اگر گوش شنوا داشته باشی، مرگ به تو می گوید که خیر چیست و شرّ کدام است. رسیدنی چیست و نارسیدنی کدام است. پس در امر خیر باعث تعجیل می شود و در کار شرّ، چون بازدارنده عمل می کند. مُمِیت برای سالک، یک مشاور عالی است که همواره همراه او و با خود اوست. رحمانیّت و بخشندگی و دگرخواهی، از دیگر مشاوران خیرخواه اند که باعث می شوند، امر خیر، همه را شامل شود و همه از خُرد و کلان از آن بهره بَرَند. همچنانکه پاکی و صداقت و بساطت، روانی امر را باعث اند و آن را شدنی می سازند. و چون نیک بنگری، خواهی دید که همه این نیروهای لطیف و ارزشمند، هر کدام دارای مظاهر و تجلیّات خود، در بیرون اند… با ترسو مشورت نکن، با حریص و طمّاع مشورت نکن، با احمق مشورت نکن، با چاپلوس مشورت نکن، با بدخواه و کینه ای مشورت نکن، با خشونت طلب مشورت نکن، با اسیر لذات مشورت نکن، و در یک کلام از مشورت با نیروهای نفسانی حذر کن.
وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ - در کارها با آنها مشاوره کن!( سوره آل عمران بخشی از آیه 159)
یک سالک در سلوکش با که مشاوره می کند؟! مشاورانش کیانند؟! این ضمیر هُم ایشان، به که بر می گردد؟! مشاور کسی است که فهیم و خردمند است و دستی بر کار دارد. محرم راز است و ریشه در خیرخواهی دارد. هر کسی را مشاورت نسزاید. ای دوست، مجموعه نیروهای لطیفی در وجود تو بسر می برَند که ریشه از الاَسماءالحُسنی گرفته اند. برخی بارزند و برخی پنهان. و در عین حال، در وجودت، اوصافی بشری در کارند که در سلوک، جزوِ نیروهای بازدارنده اند. چنین صفاتی، خودخواه، متکبر، بی بصیرت و ناشنوایند که جز لذّات ظاهری خود چیز دیگری را نمی بینند و نمی خواهند. اینان هیچکدام مشاوران خوبی نیستند و سالک را با اِعمال نظراتشان زمین گیر می کنند. در میان آن مشاوران لطیف و خیرخواه، مرگ از راستگوترین و کارآمد ترین آنهاست. اگر گوش شنوا داشته باشی، مرگ به تو می گوید که خیر چیست و شرّ کدام است. رسیدنی چیست و نارسیدنی کدام است. پس در امر خیر باعث تعجیل می شود و در کار شرّ، چون بازدارنده عمل می کند. مُمِیت برای سالک، یک مشاور عالی است که همواره همراه او و با خود اوست. رحمانیّت و بخشندگی و دگرخواهی، از دیگر مشاوران خیرخواه اند که باعث می شوند، امر خیر، همه را شامل شود و همه از خُرد و کلان از آن بهره بَرَند. همچنانکه پاکی و صداقت و بساطت، روانی امر را باعث اند و آن را شدنی می سازند. و چون نیک بنگری، خواهی دید که همه این نیروهای لطیف و ارزشمند، هر کدام دارای مظاهر و تجلیّات خود، در بیرون اند… با ترسو مشورت نکن، با حریص و طمّاع مشورت نکن، با احمق مشورت نکن، با چاپلوس مشورت نکن، با بدخواه و کینه ای مشورت نکن، با خشونت طلب مشورت نکن، با اسیر لذات مشورت نکن، و در یک کلام از مشورت با نیروهای نفسانی حذر کن.
۶۷۹
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.