مافیای جذاب من
#مافیای_جذاب_من
#پارت_پنجم
ات : باشه
اون پسره که نایون اجاره اش کرده بود منو بغل کرد و برد خونه
ویو شوگا
ساعت ۴ شبه ات هیچوقت همچین جرعتی نداشته حتی جواب تلفناشم هم نمیده حتی پیام هایی که فرستادم هم سین میکنه ولی جواب نمیده اومد خونه یه بلایی سرش میارم تا ۳ سال فراموش نکنه داشتم اینجوری با خودم حرف میزدم که یهو صدای در اومد که گفتم حتما ات هستش تا رفتم درو باز کنم یهو خشکم زد
مردی که ات رو بغل کرده : سلام شما آقای شوگا هستین؟
شوگا : ب.ل بله
مرده : ات توی بار خوابش برد منم اونو اوردم تا خونه اش
شوگا : تو کی باشی ؟
مرده: من دوست ات هستم
ویو شوگا
سریع ات رو بغل کردم و اوردم توی خونه و درو رو بستم ات رو میخواستم پرتش کنم رو تخت تا بیدار بشه و دوباره کتکش بزنم ولی خیلی کیوت خوابیده بود برا همین بیدارش نکردم و گفتم فردا به حسابش میرسم
پرش زمانی ساعت ۱۱ صبح
ات : ایییی سرم داره درد میکنه اصلا یادم که دیشب چقدر خوردم حتما شوگا رفته بیرون از در اتاق رفتم بیرون که شوگا رو روبه روم دیدم
شوگا : چشمم روشن......
شرط ها
لایک ۱۰
کامنت ۱۰
#پارت_پنجم
ات : باشه
اون پسره که نایون اجاره اش کرده بود منو بغل کرد و برد خونه
ویو شوگا
ساعت ۴ شبه ات هیچوقت همچین جرعتی نداشته حتی جواب تلفناشم هم نمیده حتی پیام هایی که فرستادم هم سین میکنه ولی جواب نمیده اومد خونه یه بلایی سرش میارم تا ۳ سال فراموش نکنه داشتم اینجوری با خودم حرف میزدم که یهو صدای در اومد که گفتم حتما ات هستش تا رفتم درو باز کنم یهو خشکم زد
مردی که ات رو بغل کرده : سلام شما آقای شوگا هستین؟
شوگا : ب.ل بله
مرده : ات توی بار خوابش برد منم اونو اوردم تا خونه اش
شوگا : تو کی باشی ؟
مرده: من دوست ات هستم
ویو شوگا
سریع ات رو بغل کردم و اوردم توی خونه و درو رو بستم ات رو میخواستم پرتش کنم رو تخت تا بیدار بشه و دوباره کتکش بزنم ولی خیلی کیوت خوابیده بود برا همین بیدارش نکردم و گفتم فردا به حسابش میرسم
پرش زمانی ساعت ۱۱ صبح
ات : ایییی سرم داره درد میکنه اصلا یادم که دیشب چقدر خوردم حتما شوگا رفته بیرون از در اتاق رفتم بیرون که شوگا رو روبه روم دیدم
شوگا : چشمم روشن......
شرط ها
لایک ۱۰
کامنت ۱۰
۸.۹k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.