داشتم کتابام رو از تو کیفم در می آوردم که یکی از پشت بقلم
داشتم کتابام رو از تو کیفم در می آوردم که یکی از پشت بقلم کرد برگشتم و با شوگا رو به رو شدم که محکم رو لبم رو بوسید
شوگا. دیگه باید به اینا عادت کنی چون من دوست پسرتم
ا.ت.....شوگا
شوگا. بله بیبی
ا.ت. میخواستم یع چیزی رو بهت بگم
شوگا. میشنوم
ا.ت. باید بشینی تا بهت بگم
شوگا. باشه خب چیه بگو
ا.ت. میخواستم بگم که...منم..خب..منم دوست دارم
شوگا. میدونستم
ا.ت. چی؟ چجوری؟
شوگا. مگه آخر دفترت ننوشته بودی شوگا رو خیلی دوس دارم اون خیلی جذابه؟
ا.ت. تو اونم خوندیییی؟
شوگا. اره
ا.ت. باشه
شوگا. حالا که دوسم داری باید بغلم کنی
ا.ت. باشه
رفتم شوگا رو محکم بقل کردم و اونم بقلم کرد و پرتم کرد رو تخت و دوباره منو بوسید یه لبخند بهش زدم و محکم منو گرفت تو بقلش و گفت
شوگا. دوست دارم
ا.ت. من بیشتر
پایان
شوگا. دیگه باید به اینا عادت کنی چون من دوست پسرتم
ا.ت.....شوگا
شوگا. بله بیبی
ا.ت. میخواستم یع چیزی رو بهت بگم
شوگا. میشنوم
ا.ت. باید بشینی تا بهت بگم
شوگا. باشه خب چیه بگو
ا.ت. میخواستم بگم که...منم..خب..منم دوست دارم
شوگا. میدونستم
ا.ت. چی؟ چجوری؟
شوگا. مگه آخر دفترت ننوشته بودی شوگا رو خیلی دوس دارم اون خیلی جذابه؟
ا.ت. تو اونم خوندیییی؟
شوگا. اره
ا.ت. باشه
شوگا. حالا که دوسم داری باید بغلم کنی
ا.ت. باشه
رفتم شوگا رو محکم بقل کردم و اونم بقلم کرد و پرتم کرد رو تخت و دوباره منو بوسید یه لبخند بهش زدم و محکم منو گرفت تو بقلش و گفت
شوگا. دوست دارم
ا.ت. من بیشتر
پایان
۶.۱k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.