پارت 34
پارت 34
اشکامو پاک کردم و رفتم تو.
ویو هیونجین :
بلاخره بهش اعتراف کردم. ولی...ولی چرا یه حس بدی دارم؟ احساس میکنم ا.ت از من خوشش نمیاد. ولی چرا؟ اگه درخواستم رو رد کنه من چیکار میتونم بکنم جز اینکه قبول کنم این عشق یه طرفس؟
با همین فکرا خودمو به اتاق رسوندم. رفتم تو و دیدم همه زل زدن به من.
چان : خب چیشد؟ قبول کرد؟
فیلیکس : د بگو دیگه جون به لب شدیم.
لینو : نکنه...
+گفت باید بیشتر فکر کنه.
لینو : آهااان. مشکلی نیست دخترا همشون اولش اینجورین.
+یجوری میگی انگار خودت تجربه داری.
لینو : شاید.
چان : غم به دلت راه نده. مطمئنم که قبول میکنه.
+ولی من مطمئن نیستم.
فیلیکس : بیخیال. باید بهش وقت بدی فکراشو بکنه. حالام پاشو که کلی کار داریم. قرار نیست که همینجوری لم بدی.
ویو ا.ت :
کل فکرمو درگیر کرده بود. نمیتونم باهاش باشم چون ممکنه بهش آسیب بزنه ولی از یه طرف اگه با اون نباشم به خودم آسیب میزنم.
(صدای زنگ گوشی)
_الو؟
=سه رام. شناختی؟
_اوه آره.
=گفتم که سوجون گفت که بیای خونه ما. به هیونجینم خبر بده. باید امشب کار رو یکسره کنیم.
_باشه. ممنون که گفتی.
=برات آدرس رو میفرستم. ساعت 7 شب منتظرتم.
_اوکی.
بعد از قط کردن به هیونجین یه پیام دادم و گفتم ساعت 7 بیاد به این آدرس.
#هیونجین
#فیک
#استری_کیدز
اشکامو پاک کردم و رفتم تو.
ویو هیونجین :
بلاخره بهش اعتراف کردم. ولی...ولی چرا یه حس بدی دارم؟ احساس میکنم ا.ت از من خوشش نمیاد. ولی چرا؟ اگه درخواستم رو رد کنه من چیکار میتونم بکنم جز اینکه قبول کنم این عشق یه طرفس؟
با همین فکرا خودمو به اتاق رسوندم. رفتم تو و دیدم همه زل زدن به من.
چان : خب چیشد؟ قبول کرد؟
فیلیکس : د بگو دیگه جون به لب شدیم.
لینو : نکنه...
+گفت باید بیشتر فکر کنه.
لینو : آهااان. مشکلی نیست دخترا همشون اولش اینجورین.
+یجوری میگی انگار خودت تجربه داری.
لینو : شاید.
چان : غم به دلت راه نده. مطمئنم که قبول میکنه.
+ولی من مطمئن نیستم.
فیلیکس : بیخیال. باید بهش وقت بدی فکراشو بکنه. حالام پاشو که کلی کار داریم. قرار نیست که همینجوری لم بدی.
ویو ا.ت :
کل فکرمو درگیر کرده بود. نمیتونم باهاش باشم چون ممکنه بهش آسیب بزنه ولی از یه طرف اگه با اون نباشم به خودم آسیب میزنم.
(صدای زنگ گوشی)
_الو؟
=سه رام. شناختی؟
_اوه آره.
=گفتم که سوجون گفت که بیای خونه ما. به هیونجینم خبر بده. باید امشب کار رو یکسره کنیم.
_باشه. ممنون که گفتی.
=برات آدرس رو میفرستم. ساعت 7 شب منتظرتم.
_اوکی.
بعد از قط کردن به هیونجین یه پیام دادم و گفتم ساعت 7 بیاد به این آدرس.
#هیونجین
#فیک
#استری_کیدز
۲.۹k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.