تهیونگ درو شکوند و من پرت شدم اونور اتاق تهیونگ همینطور ج
تهیونگ درو شکوند و من پرت شدم اونور اتاق تهیونگ همینطور جلوتر میومد و من میرفتم عقبتر تا اینکه خوردم به دیوار
ته. ا.ت حالا خوبه چته تو؟
ا.ت. تت.. تت..تهیونگ
ته. هوم؟
ا.ت. مم..من.. غلط کردم منو ببخش تورو خدا
ته. مگه چیکار کردی؟
ا.ت. ...اگه بگم سرم داد نمیزنی؟
تهیونگ منو بقل کرد و آورد تو بقل خودش و منو برد رو تخت
ته. برای چی داد بزنم سرت مگه دیوانم؟
ا.ت. خب...مممم..گفتنش سخته
ته. بگو هیچی نمیگم
ا.ت. من...
ته. تو چی؟
ا.ت. من امتحانم رو....
ته. خب...
ا.ت. من....امتحانمو...صفر... شدم
ته.......(نفس عمیق)
ا.ت. تهیونگ؟
ته. برو بیرون
ا.ت. اما...
ته. گفتم برو بیرون ا.ت
ا.ت. باشه
از اتاق رفتم بیرون و رفتم طبقه پایین و رو مبل نشستم که دیدم تهیونگ با کت شلوارش اومد پایین و از خونه رفت بیرون
ا.ت. کجا رفت؟
اجوما. نمیدونم
رفتم تو حیاط که دیدم داره کفشش رو میپوشه
ا.ت. تهیونگ کجا میری؟
ته. دانشگاه
ا.ت. چرا؟
ته. میخوام از اون دانشگاه کوفتی بیارمت بیرون
ا.ت. تهیونگ هق..هق..تورو خداا غلط کردم(گریه)
ته. خفه شو برو گمشو داخل
ا.ت. تهیونگ..هق(گریه)
ته. تا کتک نخوردی گمشو داخل(داد)
اجوما. عزیزم بیا بریم داخل
ا.ت. نه اجوما..نمیزارم منو از اون دانشگاه بیاره بیرون تورو خدا یکی جلوش رو بگیره بادیگاردااااا(جیغ)
بادیگارد........ببخشید خانم
ا.ت. نهه تورو خدا ولم کنین باید برم جلوشو بگیرم اجوما ها ولم کنینننن(جیغ)
اجوما. بیاین داخل خانم
بزور اجوما ها اومدم داخل و نشستم و گریه کردم
ا.ت. (گریه)
اجوما. دخترم آروم باش
ا.ت. چطوریییییییی...هق..هق چطوری میتونم آروم باشم اون..هق..عوضی داره زندگیم رو نابود میکنه(گریه)
اجوما. یکی براش آب بیاره
یه اجومای دیگه. چشم
ا.ت. از بابا مامانم متنفرممممممم یه روزی خودم با دستای خودم میکشمشوننننننننن(جیغ)
اجوما. دخترم بیا آب بخور
لیوان آب رو زدم شکوندم و رفتم تو اتاقم.....
*ساعت ها بعد*
خواب بودم که با صدا زدن یکی بلند شدم
(علامت مامان ا.ت+ علامت بابای ا.ت_)
+دخترم ا.ت بلند شو
ا.ت....برین از اینجا گمشین بیرونننننننننننننن حالم ازتون بهم میخورهههه عوضی هااااا برین گمشینننننن (در حال خود زنی😐)
_عزیزم آروم باش ما فقط صلاحتو میخوایم
ا.ت. صلاح ؟ از بچگی این رو تو گوشم خوندین ولی بعدش چی شد الان منو به این عوضی فروردین شما باعث شدین زندگیم خراب شه حالم از تو و هم از تو مامان بهم میخوره
+میدونم دخترم حق داری...
_ما فقط اومدیم حالت رو بپرسیم چون دیگه کاری از دستمون بر نمیاد
ا.ت. بادیگاردااااااااا(جیغ)
بادیگارد. بله خانم؟
ا.ت. بیاین این دوتا زباله رو بندازین دمدر اشغالی ببرتشون
بادیگارد. چشم خانم
بادیگارد دست پدرو مادرم رو گرفت و برد بیرون
سرم رو محکم فرو کردم تو بالشت و کلی گریه کردم تا اینه تهیونگ اومد....
و.....
ته. ا.ت حالا خوبه چته تو؟
ا.ت. تت.. تت..تهیونگ
ته. هوم؟
ا.ت. مم..من.. غلط کردم منو ببخش تورو خدا
ته. مگه چیکار کردی؟
ا.ت. ...اگه بگم سرم داد نمیزنی؟
تهیونگ منو بقل کرد و آورد تو بقل خودش و منو برد رو تخت
ته. برای چی داد بزنم سرت مگه دیوانم؟
ا.ت. خب...مممم..گفتنش سخته
ته. بگو هیچی نمیگم
ا.ت. من...
ته. تو چی؟
ا.ت. من امتحانم رو....
ته. خب...
ا.ت. من....امتحانمو...صفر... شدم
ته.......(نفس عمیق)
ا.ت. تهیونگ؟
ته. برو بیرون
ا.ت. اما...
ته. گفتم برو بیرون ا.ت
ا.ت. باشه
از اتاق رفتم بیرون و رفتم طبقه پایین و رو مبل نشستم که دیدم تهیونگ با کت شلوارش اومد پایین و از خونه رفت بیرون
ا.ت. کجا رفت؟
اجوما. نمیدونم
رفتم تو حیاط که دیدم داره کفشش رو میپوشه
ا.ت. تهیونگ کجا میری؟
ته. دانشگاه
ا.ت. چرا؟
ته. میخوام از اون دانشگاه کوفتی بیارمت بیرون
ا.ت. تهیونگ هق..هق..تورو خداا غلط کردم(گریه)
ته. خفه شو برو گمشو داخل
ا.ت. تهیونگ..هق(گریه)
ته. تا کتک نخوردی گمشو داخل(داد)
اجوما. عزیزم بیا بریم داخل
ا.ت. نه اجوما..نمیزارم منو از اون دانشگاه بیاره بیرون تورو خدا یکی جلوش رو بگیره بادیگاردااااا(جیغ)
بادیگارد........ببخشید خانم
ا.ت. نهه تورو خدا ولم کنین باید برم جلوشو بگیرم اجوما ها ولم کنینننن(جیغ)
اجوما. بیاین داخل خانم
بزور اجوما ها اومدم داخل و نشستم و گریه کردم
ا.ت. (گریه)
اجوما. دخترم آروم باش
ا.ت. چطوریییییییی...هق..هق چطوری میتونم آروم باشم اون..هق..عوضی داره زندگیم رو نابود میکنه(گریه)
اجوما. یکی براش آب بیاره
یه اجومای دیگه. چشم
ا.ت. از بابا مامانم متنفرممممممم یه روزی خودم با دستای خودم میکشمشوننننننننن(جیغ)
اجوما. دخترم بیا آب بخور
لیوان آب رو زدم شکوندم و رفتم تو اتاقم.....
*ساعت ها بعد*
خواب بودم که با صدا زدن یکی بلند شدم
(علامت مامان ا.ت+ علامت بابای ا.ت_)
+دخترم ا.ت بلند شو
ا.ت....برین از اینجا گمشین بیرونننننننننننننن حالم ازتون بهم میخورهههه عوضی هااااا برین گمشینننننن (در حال خود زنی😐)
_عزیزم آروم باش ما فقط صلاحتو میخوایم
ا.ت. صلاح ؟ از بچگی این رو تو گوشم خوندین ولی بعدش چی شد الان منو به این عوضی فروردین شما باعث شدین زندگیم خراب شه حالم از تو و هم از تو مامان بهم میخوره
+میدونم دخترم حق داری...
_ما فقط اومدیم حالت رو بپرسیم چون دیگه کاری از دستمون بر نمیاد
ا.ت. بادیگاردااااااااا(جیغ)
بادیگارد. بله خانم؟
ا.ت. بیاین این دوتا زباله رو بندازین دمدر اشغالی ببرتشون
بادیگارد. چشم خانم
بادیگارد دست پدرو مادرم رو گرفت و برد بیرون
سرم رو محکم فرو کردم تو بالشت و کلی گریه کردم تا اینه تهیونگ اومد....
و.....
۴.۶k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.