آرمی رها شده
قسمت ۹
* بعد از گشتن گالری*
کوک: جای نامجون هیونگ خالی بود
ته: آره
ا/ت: بستنی لواشکیییی ( رفتم تو کافه نزدیک گالری)
کوک و ته:😐
آنا:😮💨 از دست این بچه..همونطور که تو دیونه شیرموزی اینم دیونه بستنی لواشکیه
کوک: اوو..عع شیررر موززز
آتا و ته:😐😑
*شب جلوی خونه مامان و بابای ته*
ته:خداحافظ
آنا: خدا..
ا/ت: خوابیده*
آنا: اییی خدااا..از وقت خوابش گذشته
کوک: مگه ساعت خواب داشته؟
آنا: بچه مثبته دیگه
کوک: میبرمش
ته: :/..من که میدونم قصدت چیه..
آنا: میخوای چیکارش کنی؟
کوک: شماها چقد منحرفین..
ته: سکوت بهتر از هرچیزی است..اصلا به من چه ببرش..بلاخره زن آیندته
کوک: حیحی*
انا: خداحافظ..راستی بعضی از شب ها هذیون میگهههه
ا/ت: آره( تو خواب)
کوک: چی آره
ا/ت: دوست دارم کوک ( تو خواب)
کوک: خنده خرگوشی* منم دوست دارم بیبی آینده ام ( زیرلب)..برآید بغلش کردم و بردمش داخل*.. محو صورتش شدم که خوابم برد
* صبح*
* بعد از گشتن گالری*
کوک: جای نامجون هیونگ خالی بود
ته: آره
ا/ت: بستنی لواشکیییی ( رفتم تو کافه نزدیک گالری)
کوک و ته:😐
آنا:😮💨 از دست این بچه..همونطور که تو دیونه شیرموزی اینم دیونه بستنی لواشکیه
کوک: اوو..عع شیررر موززز
آتا و ته:😐😑
*شب جلوی خونه مامان و بابای ته*
ته:خداحافظ
آنا: خدا..
ا/ت: خوابیده*
آنا: اییی خدااا..از وقت خوابش گذشته
کوک: مگه ساعت خواب داشته؟
آنا: بچه مثبته دیگه
کوک: میبرمش
ته: :/..من که میدونم قصدت چیه..
آنا: میخوای چیکارش کنی؟
کوک: شماها چقد منحرفین..
ته: سکوت بهتر از هرچیزی است..اصلا به من چه ببرش..بلاخره زن آیندته
کوک: حیحی*
انا: خداحافظ..راستی بعضی از شب ها هذیون میگهههه
ا/ت: آره( تو خواب)
کوک: چی آره
ا/ت: دوست دارم کوک ( تو خواب)
کوک: خنده خرگوشی* منم دوست دارم بیبی آینده ام ( زیرلب)..برآید بغلش کردم و بردمش داخل*.. محو صورتش شدم که خوابم برد
* صبح*
۶.۱k
۱۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.