سناریو
{وقتی بهمون خیانت کردن و ما فهمیدیم و باهاشون سردیم}
______________________
نامی :عزیزم اگه بخوام عمق ماجرا رو بگم معلمی پیش برم باید بگم که غلط کردم به هفت جد آبادم خندیدم
جین :عزیزم ببین عشقم باهام چیکار کردی صورت جذابم چروک خورد
هوپی :تروخدا منو ببخش غلط کردم نور زندگیم
یونگی :چرا انقدر شلوغش میکنی چیز نشد که
جیمین :موچی جونم بیا بریم خرید بیا بریم دیگه من غلط کردم
تهیونگ :نفسم من اشتباه کردم ببین منو یونتان دوهفته هست هیچی نخوردیم داریم میمیریم حداقل یونتان
جونگکوک :عزیزم آشتی میکنی یا یجور دیگه آشتیت بدم
______________________
نامی :عزیزم اگه بخوام عمق ماجرا رو بگم معلمی پیش برم باید بگم که غلط کردم به هفت جد آبادم خندیدم
جین :عزیزم ببین عشقم باهام چیکار کردی صورت جذابم چروک خورد
هوپی :تروخدا منو ببخش غلط کردم نور زندگیم
یونگی :چرا انقدر شلوغش میکنی چیز نشد که
جیمین :موچی جونم بیا بریم خرید بیا بریم دیگه من غلط کردم
تهیونگ :نفسم من اشتباه کردم ببین منو یونتان دوهفته هست هیچی نخوردیم داریم میمیریم حداقل یونتان
جونگکوک :عزیزم آشتی میکنی یا یجور دیگه آشتیت بدم
۵.۰k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.