مرحله پنجم اعزاداری پارت 68

مرحله پنجم اعزاداری پارت 68

ویو جیهیون
نوتیف باز کردم همینطور پیام هارو واسه بچه ها میخوندم
جسیکا ـ مث اینکه پیگیرمی
ـ پیگیر؟ نه بابا
جسیکا ـ پس چی؟
ـ شاید ازت خوشم اومده خواستم بگیرمت
جسیکا ـ بگیر نیستی
ـ چرا اینجوری فکر میکنی؟
جسیکا ـ وگرنه موقع ی سکس میگفتی "فقط مال منی"
ـ باشه تو بردی
جسیکا ـ درستش هم همینه
ـ جانم کارم داشتی؟
جسیکا ـ میخواستم اگه میشه باهم شام بخوریم
خارج از پیام
ـ بلههه؟
دخترا غش کرده بودن
ات ـ ببین فک کنم واقعا عاشقت شدهه
سوجین ـ فکر نداره، عاشقش شده
یونگ رو ـ وایییی
ـ عمرا عاشق این دختره بشم
ات ـ خب قرار بزار دیگه
ـ باشه
ادامه پیام
ـ باشه امشب خونه ی من
جسیکا ـ خونه تو؟
ـ اره مگه چشه؟
جسیکا ـ مشکلی نیس فقط..
ـ فقط چی؟
جسیکا ـ یه خورده تعجب کردم
ـ از جاهای شلوغ خوشم نمیاد
جسیکا ـ خیلی خب باشه بعد برام ادرس رو بفرست
ـ باشه