A girl in the wall ♡part 2♡
ته: اونوو اون بیل رو میدی بهم؟
اونو: اره بیا (بیل داد بهش)
ته: عقب وایسا دختره(بیلو محکم کوبید به دیوار دیوار از وسط نصف شد😂)
لیسا: خیلی اسکلین ( خنده شیطانی)
اونوو: چیشد؟
لیسا: واقعا فکر کردین یه دختره تو دیواره؟؟😂😂
لیسا: خوب ایسگاتون کردم
ته:: من به خاطر توعه گاو دیوارو از وسط نصف کردم
لیسا: خب خودت گیجی به من چه(همچنان در حال خندیدن)
ته و اونوو وقتی عصبانیت جونگ کوکو دیدن ساکت شدن
جونگ کوک: پس توعه فسقلی میخوای با ما بازی کنی نه؟؟(عصبانی و پوزخند)
لیسا: نیازی نیست انق عصبی باشی ها
جونگ کوک: خودت خواستی بدبخت شی
ته: میخوای چیکارش کنی بکشیش؟
جونگ کوک: یکاری میکنم آرزوی مرگ کنه
لیسا: یا ابلف فرار
بدو بدو خواستم برم بیرون که اون پسره روانی با دو قدم منو گرفت
کوک: کجا کوچولو؟؟ امشب مهمون خودمی
ته: جونگ کوکمیدونم کار بدی کرد اما تو نباید باهاش کاری داشته باشی
اونوو: راست میگه کوک
کوک: خفه شید دیگه به حرفتون گوش نمیدم
کوک لیسا رو با زور از اونجا برد خونش و در خونه رو قفل کرد
لیسا: هققق... چ.. چیکارم داری؟؟
کوک: عامم الان تصمیم نمیگیرم مست میکنم اونموقه تصمیم میگرم چون اون موقه تصمیمام خشن تره
لیسا: تو منو دزدیدی! اگه پلیس بفهمه حبس ابد میشی
کوک: تو که قرار نیست هیچوقت از اینجا بری پس پلیس از کجا بفهمه؟
لیسا: ماه پشت خورشید نمیمونه!
کوک: اوه کص گفتنم که بلدی
لیسا: هوییی بی ادب اشغال
کوک: اشغال؟.. الان بهت میگم کی اشغاله
........
پارت بعد ۳۰ لایک همینه که هستتتت😂
اونو: اره بیا (بیل داد بهش)
ته: عقب وایسا دختره(بیلو محکم کوبید به دیوار دیوار از وسط نصف شد😂)
لیسا: خیلی اسکلین ( خنده شیطانی)
اونوو: چیشد؟
لیسا: واقعا فکر کردین یه دختره تو دیواره؟؟😂😂
لیسا: خوب ایسگاتون کردم
ته:: من به خاطر توعه گاو دیوارو از وسط نصف کردم
لیسا: خب خودت گیجی به من چه(همچنان در حال خندیدن)
ته و اونوو وقتی عصبانیت جونگ کوکو دیدن ساکت شدن
جونگ کوک: پس توعه فسقلی میخوای با ما بازی کنی نه؟؟(عصبانی و پوزخند)
لیسا: نیازی نیست انق عصبی باشی ها
جونگ کوک: خودت خواستی بدبخت شی
ته: میخوای چیکارش کنی بکشیش؟
جونگ کوک: یکاری میکنم آرزوی مرگ کنه
لیسا: یا ابلف فرار
بدو بدو خواستم برم بیرون که اون پسره روانی با دو قدم منو گرفت
کوک: کجا کوچولو؟؟ امشب مهمون خودمی
ته: جونگ کوکمیدونم کار بدی کرد اما تو نباید باهاش کاری داشته باشی
اونوو: راست میگه کوک
کوک: خفه شید دیگه به حرفتون گوش نمیدم
کوک لیسا رو با زور از اونجا برد خونش و در خونه رو قفل کرد
لیسا: هققق... چ.. چیکارم داری؟؟
کوک: عامم الان تصمیم نمیگیرم مست میکنم اونموقه تصمیم میگرم چون اون موقه تصمیمام خشن تره
لیسا: تو منو دزدیدی! اگه پلیس بفهمه حبس ابد میشی
کوک: تو که قرار نیست هیچوقت از اینجا بری پس پلیس از کجا بفهمه؟
لیسا: ماه پشت خورشید نمیمونه!
کوک: اوه کص گفتنم که بلدی
لیسا: هوییی بی ادب اشغال
کوک: اشغال؟.. الان بهت میگم کی اشغاله
........
پارت بعد ۳۰ لایک همینه که هستتتت😂
۶.۷k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.