p1
p1
bad smell me
شخصیت ها =ا.ت و کوک و تهیونگ و هانول بیرون تو داستان میفهمید
کاپل ها =ا.ت و کوک تهیونگ و هانول
تعداد پارت =نامعلوم
ا.ت یه دختر دانشگاهی آروم میانگرا بعضی موقع ها شیطون حوصله کسیو نداره همیشه خدا گشنشه بشدت منحرف هرجا ا.ت بره هانولم باید باهاش بره
هانول یه دختر دانشگاهی شیطون برونگرا شوخ طب دوست ا.ت بشدت منحرف ا.ت و هانول ۱۹ سالشونه
کوک قلدر مدرسه به همراه دوستش به شدت جذاب مدرسه به نام پدرشه ۱۹ سالشه سرده از دخترا خوشش. نمیاد
ته قلدر مدرسه دوست کوک جنتلمن ۱۹ سالشه
خوب شروع
ویو ا.ت
با صدای آلارم گوشیم پاشدم رفتم سرویس کارامو کردم رفتم پایین که مامانمو دیدم داشت با گوشی حرف میزد صبحونمو خوردم آماده شدم یونیفرم مدرسه رو پوشیدم داشتم میرفتم که مامانم گفت[مامان ا.ت. و با این مینویسم.ا.م]
ا.م . دخترم رفتی مدرسه یه راست میری تو دفتر میگی دانش آموز انتقالی هستم و .....
ا.ت خیلی خب مامان
ا.م فقط دیگه شر درست نکنی ندیدی تو مدرسه قبلی دختره رو چیکار کردی
ا.ت باشه خدافظ تو ذهنش (خب دختره تقصیر خودش بود میخواست کرم نریزه رو من)
فلش بک به مدرسه قبلی
لیا. هی دختره هرزه کمتر دوره ددیم بچرخ عاقبت خوبی نداره هرزه * عشوه*
ا.ت با منی؟
لیا جز تو کس دیگه ایم هست
ا.ت ببین خیلی سعی کردم خودمو تحمل کنم ولی دیگه نمیتونم(یه مشت محکم زدم بهش موهاشو کشیدم میخواست موهامو بگیره جاخالی دادم یهو مدیر مدرسه اومد گفت تو اخراجی منم حالشونو نداشتم پرونده گرفتم رفتم)
داشتم راه میرفتم که سوار اتوبوس شم که یه پسره تنه محکمی زد بم
ا.ت هووووو جلوتو نگاه کن مگه کوری
کوک. الان من باید معذرت خواهی کنم وقتی که تو سر راهم بودی میخواستی سرراه نباشی
ا.ت تنه میزنه بعد طلبکاره پسره ی تو مخ
کوک شنیدما
ا.ت گفتم که بشنوی
سوار اتوبوس شد دیگه همین رسید مدرسه رفت تو حیاط که همه بش نگاه میکردند هانول دید
هانولم محکم بقلش کرد
سلام و احوال پرسی کردند که ا.ت و هانول رفتن اتاق مدیر بعد مدیر گفت کلاس a4
ماهم رفتم که
ویو ا.ت داشتیم میرفتیم کلاسمون که همون پسره که امروز تنه زده بود بهم دیدم پس باما تویه کلاسه
هانول وای اون دوتا پسرا و باش چقد جاذابن ولی اون کناریش اصلا نگممممم
قیافه ا.ت😐
چون معلمم داش از پشت سر مون میومد اون دوتا پسره رفتند سرجاشون که معلم گفتش که ما دوتا دانش آموز انتقالی داریم لطفا بیاید تو
ویو هانول
رفتیم کلاس ا.ت گفت
ا.ت سلام من کیم ات هستم امیدوارم سال خوبی رو باهم بگذرونیم
هانول. سلام من پارک هانول هستم امید وارم سال خوبی رو بگذرونیم
معلم . خوب شما برید اونجا بشینید
ویو ا.ت
معلم گفت اونجا بشینید دقیقا پشت پسره
رفتیم نشستیم مدرسه تموم شد داشتیم برمیگشتیم خونه که....
خماری...
bad smell me
شخصیت ها =ا.ت و کوک و تهیونگ و هانول بیرون تو داستان میفهمید
کاپل ها =ا.ت و کوک تهیونگ و هانول
تعداد پارت =نامعلوم
ا.ت یه دختر دانشگاهی آروم میانگرا بعضی موقع ها شیطون حوصله کسیو نداره همیشه خدا گشنشه بشدت منحرف هرجا ا.ت بره هانولم باید باهاش بره
هانول یه دختر دانشگاهی شیطون برونگرا شوخ طب دوست ا.ت بشدت منحرف ا.ت و هانول ۱۹ سالشونه
کوک قلدر مدرسه به همراه دوستش به شدت جذاب مدرسه به نام پدرشه ۱۹ سالشه سرده از دخترا خوشش. نمیاد
ته قلدر مدرسه دوست کوک جنتلمن ۱۹ سالشه
خوب شروع
ویو ا.ت
با صدای آلارم گوشیم پاشدم رفتم سرویس کارامو کردم رفتم پایین که مامانمو دیدم داشت با گوشی حرف میزد صبحونمو خوردم آماده شدم یونیفرم مدرسه رو پوشیدم داشتم میرفتم که مامانم گفت[مامان ا.ت. و با این مینویسم.ا.م]
ا.م . دخترم رفتی مدرسه یه راست میری تو دفتر میگی دانش آموز انتقالی هستم و .....
ا.ت خیلی خب مامان
ا.م فقط دیگه شر درست نکنی ندیدی تو مدرسه قبلی دختره رو چیکار کردی
ا.ت باشه خدافظ تو ذهنش (خب دختره تقصیر خودش بود میخواست کرم نریزه رو من)
فلش بک به مدرسه قبلی
لیا. هی دختره هرزه کمتر دوره ددیم بچرخ عاقبت خوبی نداره هرزه * عشوه*
ا.ت با منی؟
لیا جز تو کس دیگه ایم هست
ا.ت ببین خیلی سعی کردم خودمو تحمل کنم ولی دیگه نمیتونم(یه مشت محکم زدم بهش موهاشو کشیدم میخواست موهامو بگیره جاخالی دادم یهو مدیر مدرسه اومد گفت تو اخراجی منم حالشونو نداشتم پرونده گرفتم رفتم)
داشتم راه میرفتم که سوار اتوبوس شم که یه پسره تنه محکمی زد بم
ا.ت هووووو جلوتو نگاه کن مگه کوری
کوک. الان من باید معذرت خواهی کنم وقتی که تو سر راهم بودی میخواستی سرراه نباشی
ا.ت تنه میزنه بعد طلبکاره پسره ی تو مخ
کوک شنیدما
ا.ت گفتم که بشنوی
سوار اتوبوس شد دیگه همین رسید مدرسه رفت تو حیاط که همه بش نگاه میکردند هانول دید
هانولم محکم بقلش کرد
سلام و احوال پرسی کردند که ا.ت و هانول رفتن اتاق مدیر بعد مدیر گفت کلاس a4
ماهم رفتم که
ویو ا.ت داشتیم میرفتیم کلاسمون که همون پسره که امروز تنه زده بود بهم دیدم پس باما تویه کلاسه
هانول وای اون دوتا پسرا و باش چقد جاذابن ولی اون کناریش اصلا نگممممم
قیافه ا.ت😐
چون معلمم داش از پشت سر مون میومد اون دوتا پسره رفتند سرجاشون که معلم گفتش که ما دوتا دانش آموز انتقالی داریم لطفا بیاید تو
ویو هانول
رفتیم کلاس ا.ت گفت
ا.ت سلام من کیم ات هستم امیدوارم سال خوبی رو باهم بگذرونیم
هانول. سلام من پارک هانول هستم امید وارم سال خوبی رو بگذرونیم
معلم . خوب شما برید اونجا بشینید
ویو ا.ت
معلم گفت اونجا بشینید دقیقا پشت پسره
رفتیم نشستیم مدرسه تموم شد داشتیم برمیگشتیم خونه که....
خماری...
۲.۳k
۱۷ فروردین ۱۴۰۳