Part⁵
Part⁵
آویزونش کردم جوری ک پاش ب زمین نمیرسید...چاقو رو دور بدنش کشیدم و راه رفتم انقد ک صدای اشک و ناله اش میومد...ادامه دادم...نمک و ابلیمو رو برداشتم و روی زخماش ریختم....داشت خونریزی میکرد...تا ریختم،صدای اشکش درومد میگف
+ولم کن،منو چیکار داری،چیکارت کردم ارباب کیم،درد داره،اییی
همینجوری ک داشت میگفت داشتم گوش میکردم...
میله ی داغ رو برداشتم روی زخماش گذاشتم...
_خوبه...دستاش رو باز کردم...بجای ابنکه وایسته...از شدت درد افتاد...سرش ب زمین نرسیده بود ک گرفتمش...
ویو ته ته سادیسمی😈
کتمو رو در اوردم و دور بدنش پیچیدم تا سردش نشه...براید استایل بغلش کردم و با عجله بردمش بیمارستان...طاقت بیار
ویو دایون مظلوم🥺
با یک باد ب خودم پیچیدم...چییییی؟ من توی بیمارستانم؟...کنارم رو نگاه کردم...اون ارباب کیم نیس؟
+ارباب کیم(دست تکون دادن)...جوری لبخند میزدم و خوشحال بودم انگار هیچی نمیدونستم...
_بهتری خانم کانگ؟
+ بهتر؟ عالیم الان...
داشتم پا میشدم(عااخخ)
_تکون نخور میگم دکتر بیاد...
+ ن ن ن ن ن نیازی نیس خوبم...من میخام برم خونه..
پرستار وارد میشه..
×پرستار
×خانم کانگ حالتون خوبه؟
+بله چطور؟
× زخم های خیلی خیلی عمیقی دارید و سوزش زیادی داره...رو انواع نقاط بدنتون جای سوختگی عه..درد نداره؟
+من الان خوبم...این عادیه...
× پس میگم مرخصتون کنن..
_عاره خوبه مرخصش کنین...
پرش زمانی ب بیرون رفتن از بیمارستان...
+من نمیتونم راه برم...ویلچر میگیرم
_ن نگران نباش...براید گرفتن(ادیمن علاقه زیادی ب براید استایل بغل کردن داره😃)
+(تعجب)...عجب...بزارم پایین میرم ویلچر بگیرم
بهش گفتم ک...
کیوتام این پارت شرایط نداره ولی تا جایی ک میتونین حمایت کنین...امار 20 تکپارتی میزارم
آویزونش کردم جوری ک پاش ب زمین نمیرسید...چاقو رو دور بدنش کشیدم و راه رفتم انقد ک صدای اشک و ناله اش میومد...ادامه دادم...نمک و ابلیمو رو برداشتم و روی زخماش ریختم....داشت خونریزی میکرد...تا ریختم،صدای اشکش درومد میگف
+ولم کن،منو چیکار داری،چیکارت کردم ارباب کیم،درد داره،اییی
همینجوری ک داشت میگفت داشتم گوش میکردم...
میله ی داغ رو برداشتم روی زخماش گذاشتم...
_خوبه...دستاش رو باز کردم...بجای ابنکه وایسته...از شدت درد افتاد...سرش ب زمین نرسیده بود ک گرفتمش...
ویو ته ته سادیسمی😈
کتمو رو در اوردم و دور بدنش پیچیدم تا سردش نشه...براید استایل بغلش کردم و با عجله بردمش بیمارستان...طاقت بیار
ویو دایون مظلوم🥺
با یک باد ب خودم پیچیدم...چییییی؟ من توی بیمارستانم؟...کنارم رو نگاه کردم...اون ارباب کیم نیس؟
+ارباب کیم(دست تکون دادن)...جوری لبخند میزدم و خوشحال بودم انگار هیچی نمیدونستم...
_بهتری خانم کانگ؟
+ بهتر؟ عالیم الان...
داشتم پا میشدم(عااخخ)
_تکون نخور میگم دکتر بیاد...
+ ن ن ن ن ن نیازی نیس خوبم...من میخام برم خونه..
پرستار وارد میشه..
×پرستار
×خانم کانگ حالتون خوبه؟
+بله چطور؟
× زخم های خیلی خیلی عمیقی دارید و سوزش زیادی داره...رو انواع نقاط بدنتون جای سوختگی عه..درد نداره؟
+من الان خوبم...این عادیه...
× پس میگم مرخصتون کنن..
_عاره خوبه مرخصش کنین...
پرش زمانی ب بیرون رفتن از بیمارستان...
+من نمیتونم راه برم...ویلچر میگیرم
_ن نگران نباش...براید گرفتن(ادیمن علاقه زیادی ب براید استایل بغل کردن داره😃)
+(تعجب)...عجب...بزارم پایین میرم ویلچر بگیرم
بهش گفتم ک...
کیوتام این پارت شرایط نداره ولی تا جایی ک میتونین حمایت کنین...امار 20 تکپارتی میزارم
۴.۴k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.