عشق همیشگی کوک پارت۱۲
عشق همیشگی کوک پارت۱۲
.
لینا و کوک رفتن پایین صبحونه بخورن
کوک:بشین سر میز من صبحونه اماده کنم
لینا:منم میخوا.........
کوک:شما دیروز تصادف کردی برای همین اجازه نمیدم
لینا:چه ربطی داره من فقط دست و پام زخمی شده دیگه......تیشششش(اعصاب ماشین حساب)
چند دقیقه بعد
کوک:اوه اوه عشقم من میرم wc کسی زنگ درو زد باز نکنیااااااااا
لینا:مگه من نینی کوچولوم اینجوری بهم میگی(کیوت)
دو دقیقه بعد کوک اومد و دید لینا داره صبحونه درست میکنه
کوک:چرا به حرف گوش نمیدی تو(اخم)
لینا:(وی هم اخم کرده هم کیوته)
خلاصه بهتون بگم این دوتا صبحونه رو زدن توی رگ
لینا:من میرم توی اتاق
کوک:منم میام تو اتاق
این دوتا رفتن توی اتاق
تلفن لینا
زیییییییییییییییگ
لینا:بله بفرمایید
؟:سلام لینا خانم چخبرا
لینا:عههه سلام خوبی سلامتی
؟:مرسی منم خوبم زنگ زدم بهت بگم میای امشب بریم بار
لینا نگاهی به کوک کرد
لینا:عااااام کوک کوک امشب بریم بار؟؟(اروم)
کوک:چی بار نهههههه
لینا:تو رو به جون من بیا بریمممم
کوک:باشه
لینا:میایم......عههه من و دوست پسرم باهم میایم
؟:اوووه لینا توهم از سینگل در اومدی
لینا:بله بله
؟:کارنداری خداحافظ شب میبینمت
لینا:نه خداحافظ شب همو حتما میبینیم
لینا گوشیشو قطع کرد
کوک:شب میخوایم بریم بار شما چیکار میکنی؟
لینا:از کنارت جوم نمیخورم با پسرا گرم نمیگیرم
کوک:افرین
شب شد
لینا:کوککککک من چی بپوشم؟؟؟
کوک:بیا این لباسرو بپوش
لینا:خیلی بلند نیست؟
کوک:عزیزم میخوای لباست تا باسنت باشه
وی لال میشود
لینا و کوک درحال لباس پوشیدن
کوک:دیگه تکرار نکنم رفتیم اونجا چیکار میکنی؟
لینا:از کنارت جوم نمیخورم........با پسرا گرم نمیگیرم
.
پارت بعدی فردا بای بای
شرط پارت بعد
لایک:۱۰
کامنت:۷
ببخشید بعد سال ها پارت جدید گذاشتم
.
لینا و کوک رفتن پایین صبحونه بخورن
کوک:بشین سر میز من صبحونه اماده کنم
لینا:منم میخوا.........
کوک:شما دیروز تصادف کردی برای همین اجازه نمیدم
لینا:چه ربطی داره من فقط دست و پام زخمی شده دیگه......تیشششش(اعصاب ماشین حساب)
چند دقیقه بعد
کوک:اوه اوه عشقم من میرم wc کسی زنگ درو زد باز نکنیااااااااا
لینا:مگه من نینی کوچولوم اینجوری بهم میگی(کیوت)
دو دقیقه بعد کوک اومد و دید لینا داره صبحونه درست میکنه
کوک:چرا به حرف گوش نمیدی تو(اخم)
لینا:(وی هم اخم کرده هم کیوته)
خلاصه بهتون بگم این دوتا صبحونه رو زدن توی رگ
لینا:من میرم توی اتاق
کوک:منم میام تو اتاق
این دوتا رفتن توی اتاق
تلفن لینا
زیییییییییییییییگ
لینا:بله بفرمایید
؟:سلام لینا خانم چخبرا
لینا:عههه سلام خوبی سلامتی
؟:مرسی منم خوبم زنگ زدم بهت بگم میای امشب بریم بار
لینا نگاهی به کوک کرد
لینا:عااااام کوک کوک امشب بریم بار؟؟(اروم)
کوک:چی بار نهههههه
لینا:تو رو به جون من بیا بریمممم
کوک:باشه
لینا:میایم......عههه من و دوست پسرم باهم میایم
؟:اوووه لینا توهم از سینگل در اومدی
لینا:بله بله
؟:کارنداری خداحافظ شب میبینمت
لینا:نه خداحافظ شب همو حتما میبینیم
لینا گوشیشو قطع کرد
کوک:شب میخوایم بریم بار شما چیکار میکنی؟
لینا:از کنارت جوم نمیخورم با پسرا گرم نمیگیرم
کوک:افرین
شب شد
لینا:کوککککک من چی بپوشم؟؟؟
کوک:بیا این لباسرو بپوش
لینا:خیلی بلند نیست؟
کوک:عزیزم میخوای لباست تا باسنت باشه
وی لال میشود
لینا و کوک درحال لباس پوشیدن
کوک:دیگه تکرار نکنم رفتیم اونجا چیکار میکنی؟
لینا:از کنارت جوم نمیخورم........با پسرا گرم نمیگیرم
.
پارت بعدی فردا بای بای
شرط پارت بعد
لایک:۱۰
کامنت:۷
ببخشید بعد سال ها پارت جدید گذاشتم
۳.۰k
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.