پارت: اخر ( این پارت برای کسانی که بیماری قلبی دارند توصی

پارت: اخر ( این پارت برای کسانی که بیماری قلبی دارند توصیه نمیشود با تشکر )

ا.ت : آنقدر ترسیده بودم که همینجوری میرفتم عقب که در با کلید باز شد و کوک وارد خونه شد با دیدن جیمین تیله های مشکیش پر از رگه های خونی شد و به سمت جیمین حمله ور شد و همون لحظه جیمین یه گلوله تو مغزش خالی کرد و همون لحظه بود که من از درون مردم

چند سال بعد ....

ا.ت: با پسرم رفتیم سر قبر کوک خیلی دلم برایش تنگ شده بود و سوهو( بچشون) زیاد بهونشو می‌گرفت

سوهو: مامان

ا.ت: جانم پسرم

سوهو : بچه های مهد کودک منو مسخره میکنن

ا.ت: چرا پسرم؟

سوهو: میگن تو بابا نداری

ا.ت: اونا شعور ندارن پسرم به حرفای همچنین بچه هایی اهمیت نده

سوهو: ولی من دلم بابا میخواد( بغض)(پ.ن: بمیرم براتتت)

ا.ت: میخوای چیکار کنم برات بابا بسازم؟

سوهو: ولی من بابا میخوام

ا.ت: ببین پسرم من انقدر از مردا صدمه خوردم که حتی نمیتونم ازدواج کنم پس منو ببخش اگه برات کافی نبودم( گریه)

سوهو: ببخشید مامان اصلا من اشتباه کردم تو بهترین مامان دنیایی بابا هم نمیخوام۰

پایان