سناریو
#سناریو
وقتی خودت رو میزنی به مردن تا واکنش شون رو ببینی😄
نامجون : ا.ت خودت رو نزن به مردن میدونم زنده ای پاشو ببینم 😒
ا.ت : وا من که خیلی خوب نقش بازی کردم پس چه جوری فهمیدی؟😧
نامجون : با این همه کتاب که خوندم میخوای نفهمم
جین : حیف حیف که نمیتونم گریه کنم صورتم خراب میشه ولی زن خوبی بودی
ا.ت : جینننن😡
(جناب جین با حرف هایی که بالا سر ا.ت زد تا دو ماه خونه برنمیگرده )
یونگی : بچه فکر میکنه خوابیدی میگیره کنارت میخوابه🥹
جیهوپ : ا.تتت عزیزم سانشاینم وای چرا بیدار نمیشی . ایییی قلبم (میفته)
ا.ت : جیهوپ چی شد هوپییی
جیهوپ : منو می ترسونی؟دارم واست ا.ت خانوم
جیمین : اصلا دلت نمیاد با این بچه این کار رو بکنی
تهیونگ :یونتان به نظرت ا.ت مرده
یونتان: 😐
تهیونگ :ولش بیا بریم بیرون
ا.ت : کجا من زندم
(بله ایشون هم به مدت دو ماه میره پیش هیونگ اش )
جنگکوک : ا.تتت عررررررررر ا.تتتتتت
وایسا الان واسه مراسمت شیر موز بدم یا چایی . شیر موز بهتره ☺️
ا.ت: واسه مراسم کی شیر موز میده
جنگکوک : هی ا.ت نگاه کن روحت هم با من مخالفه 😩
ا.ت : روح چیه من زنده ام
(بچم سکته رو زد البته دور از جونش )
وقتی خودت رو میزنی به مردن تا واکنش شون رو ببینی😄
نامجون : ا.ت خودت رو نزن به مردن میدونم زنده ای پاشو ببینم 😒
ا.ت : وا من که خیلی خوب نقش بازی کردم پس چه جوری فهمیدی؟😧
نامجون : با این همه کتاب که خوندم میخوای نفهمم
جین : حیف حیف که نمیتونم گریه کنم صورتم خراب میشه ولی زن خوبی بودی
ا.ت : جینننن😡
(جناب جین با حرف هایی که بالا سر ا.ت زد تا دو ماه خونه برنمیگرده )
یونگی : بچه فکر میکنه خوابیدی میگیره کنارت میخوابه🥹
جیهوپ : ا.تتت عزیزم سانشاینم وای چرا بیدار نمیشی . ایییی قلبم (میفته)
ا.ت : جیهوپ چی شد هوپییی
جیهوپ : منو می ترسونی؟دارم واست ا.ت خانوم
جیمین : اصلا دلت نمیاد با این بچه این کار رو بکنی
تهیونگ :یونتان به نظرت ا.ت مرده
یونتان: 😐
تهیونگ :ولش بیا بریم بیرون
ا.ت : کجا من زندم
(بله ایشون هم به مدت دو ماه میره پیش هیونگ اش )
جنگکوک : ا.تتت عررررررررر ا.تتتتتت
وایسا الان واسه مراسمت شیر موز بدم یا چایی . شیر موز بهتره ☺️
ا.ت: واسه مراسم کی شیر موز میده
جنگکوک : هی ا.ت نگاه کن روحت هم با من مخالفه 😩
ا.ت : روح چیه من زنده ام
(بچم سکته رو زد البته دور از جونش )
۳.۹k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳