ویو ته
ویو ته
ببینم این چشه
اون الان ... وای خدا از این دخترا بدم میاد خودشونو بالا میگیرننن
دختره احمققق
رفتم سمت خونم کل راه تو فکر اون دختره بودم
وای هیچی عکسیم ندارم یا چییزی که بخوامردشو بزنم وای
رفتم خونه و ب جونگ کوک زنگ زدم
کوک: ها( مشت
ته: تو هنوز مستی؟
کوک: شما؟
تلفن و قط کردم حالا منو نمیشناسه باید تا فردا وایسم
ویو ات
رفتم هتل جدیدا اشتها خودن ندارم
باید ب هیونجین بگم ولی شاید کار داش
بیخیال شدم و بد از دوش گرفتن با موهای خیس و حوله تو تخت خوابم برد
ساعت ۶
از خواب بیدار شدم وای دیرمم شدهههه بدو بدو موهاموو مرتب کردم ارایش کردم لباس پوشیدم گوشینو بردا شتم که صفحش روشن شد
هاااااا؟ ساعت ۷ و نیمه وای خدا من چرا فک کردم دیرم شدههع
اشکال نداره الان میرم هیونجینم هس
رسیدم مغازه بستس که گوشیو نگا کردم تا ب هیونجین زنگ بزنم
هیونجین: چقد زود امدی
ات: عه میخواستم بت زنگ بزنم
هیونجین : بیا داخل
ات: دیشب چی شد رفتی
هیونجین: یکار مهم برا پیش امد
ات: اها بد رفتنت...( همچیو گف)
هیونجین: واقعا بش گفتی
ات: اره خیلی رو داره که بم گف هرزههه
هیونجین: مشکلی پیش نیاد؟
ات: ن بابا
پرش زمانی ب ناها ر
ات: وای گردنم ووپا
هیونجین: بله
ا: برم این نزدیکی دوتا ایس امریکانو بگیرم مهمون من
هیونجین: چرا که ن
ات: پس وایسا تا بیام
از مغازه بیرون رفتمو یادمه که وسعطتای خیابون ی مغازه دیدم
واردش شدم عوفف چه باکلاسه فک کنم خیلی گرونههه وای پشمام حتی مشتریاشم خوش تیپ و استایلن
رفتم سمت سندق
ا: سلام
_: بفرمایید
ات: دوتا ایس امیرکانو
_: حتما لطفا چند دقیه منتظر وایسید
ات: باشه
منتظر بودم تا دیدم اون پسره و ی دختر وارد شدن خیلی باهم صمیمی بودن یعنی کیه ب من چه بد ب من میگه هرزه خودشو نمیبینه این چرا انقدر جلو چشمه
_:خانم؟
وای شیطونه نیگه با کیف بزنم فرق سرش فک کرده کیه که برا قلدوری میکنه
_:خانم
ات: ها. بله
__: اینم از سفارشتون
ات: ممنون
کارتو گزاشتم
ا: لطفا نصاب کنید
_: ....
کارت کشیدو بم داد
ا: خیلی ممنون
_: نوش جان
داشتم میرفتم که دیدم با خنده با اون دختر حرف میزنه و با چش تو چش شد و اون خندش کامل محو شد
ی چش غوره رفتمو خارج شدم
ببینم این چشه
اون الان ... وای خدا از این دخترا بدم میاد خودشونو بالا میگیرننن
دختره احمققق
رفتم سمت خونم کل راه تو فکر اون دختره بودم
وای هیچی عکسیم ندارم یا چییزی که بخوامردشو بزنم وای
رفتم خونه و ب جونگ کوک زنگ زدم
کوک: ها( مشت
ته: تو هنوز مستی؟
کوک: شما؟
تلفن و قط کردم حالا منو نمیشناسه باید تا فردا وایسم
ویو ات
رفتم هتل جدیدا اشتها خودن ندارم
باید ب هیونجین بگم ولی شاید کار داش
بیخیال شدم و بد از دوش گرفتن با موهای خیس و حوله تو تخت خوابم برد
ساعت ۶
از خواب بیدار شدم وای دیرمم شدهههه بدو بدو موهاموو مرتب کردم ارایش کردم لباس پوشیدم گوشینو بردا شتم که صفحش روشن شد
هاااااا؟ ساعت ۷ و نیمه وای خدا من چرا فک کردم دیرم شدههع
اشکال نداره الان میرم هیونجینم هس
رسیدم مغازه بستس که گوشیو نگا کردم تا ب هیونجین زنگ بزنم
هیونجین: چقد زود امدی
ات: عه میخواستم بت زنگ بزنم
هیونجین : بیا داخل
ات: دیشب چی شد رفتی
هیونجین: یکار مهم برا پیش امد
ات: اها بد رفتنت...( همچیو گف)
هیونجین: واقعا بش گفتی
ات: اره خیلی رو داره که بم گف هرزههه
هیونجین: مشکلی پیش نیاد؟
ات: ن بابا
پرش زمانی ب ناها ر
ات: وای گردنم ووپا
هیونجین: بله
ا: برم این نزدیکی دوتا ایس امریکانو بگیرم مهمون من
هیونجین: چرا که ن
ات: پس وایسا تا بیام
از مغازه بیرون رفتمو یادمه که وسعطتای خیابون ی مغازه دیدم
واردش شدم عوفف چه باکلاسه فک کنم خیلی گرونههه وای پشمام حتی مشتریاشم خوش تیپ و استایلن
رفتم سمت سندق
ا: سلام
_: بفرمایید
ات: دوتا ایس امیرکانو
_: حتما لطفا چند دقیه منتظر وایسید
ات: باشه
منتظر بودم تا دیدم اون پسره و ی دختر وارد شدن خیلی باهم صمیمی بودن یعنی کیه ب من چه بد ب من میگه هرزه خودشو نمیبینه این چرا انقدر جلو چشمه
_:خانم؟
وای شیطونه نیگه با کیف بزنم فرق سرش فک کرده کیه که برا قلدوری میکنه
_:خانم
ات: ها. بله
__: اینم از سفارشتون
ات: ممنون
کارتو گزاشتم
ا: لطفا نصاب کنید
_: ....
کارت کشیدو بم داد
ا: خیلی ممنون
_: نوش جان
داشتم میرفتم که دیدم با خنده با اون دختر حرف میزنه و با چش تو چش شد و اون خندش کامل محو شد
ی چش غوره رفتمو خارج شدم
۶.۶k
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.