PART18
part18
ارسلان: بش گفتم اره
چاره ی دیگه هم نداشتم
چون با این چیزایی که ازم پخش شده که چمیدونم من قاتل هستیمو دیگه بعد هستی نمیتونم با کس دیگه ای ویدیو بگیرم باید قبول میکردم.
مهگل: دیدم قبول کرده بش گفتم بیا خونمون فیلم طنز بگیریم.
قبول کرد
به دیانا هم تک تک پیامانو زنگ زدمو گفتم
دیانا: هورا افرین
کارت درسته
کاش تا اخرش همینطور پیش بره
فلا بای
ستایش: انگار خیلی با مهگل جور شدی.
بگو ببینم قضیه چیه؟
دیانا: فلا هیچی
هروقت تونستم نتیجه ی خوبی به دست بایرم مطمئن باش اولین نفر به شما میگم
ستایش:باش
فک کنم عقلشو از دست داده تو تصادف
دیانا: چی گفتی؟
ستایش: آ هیچی هیچی داشتم میگفتم تو خیلی باهوشی
ارسلان: رفتم خونه ی مهگل
مهگل : بیا فیلم تو که توی پیج اینستات با دیانا گرفتی بودی رو بگیریم
ارسلان.........
ادامه دارد....
لایک کنین
هدچی زود تر لایک کنین زودتر پارت میزارم و زودتر این رمان تموم میشه و زودتر رمان جدید و جذاب تر شروع میشه🤌🤌
ارسلان: بش گفتم اره
چاره ی دیگه هم نداشتم
چون با این چیزایی که ازم پخش شده که چمیدونم من قاتل هستیمو دیگه بعد هستی نمیتونم با کس دیگه ای ویدیو بگیرم باید قبول میکردم.
مهگل: دیدم قبول کرده بش گفتم بیا خونمون فیلم طنز بگیریم.
قبول کرد
به دیانا هم تک تک پیامانو زنگ زدمو گفتم
دیانا: هورا افرین
کارت درسته
کاش تا اخرش همینطور پیش بره
فلا بای
ستایش: انگار خیلی با مهگل جور شدی.
بگو ببینم قضیه چیه؟
دیانا: فلا هیچی
هروقت تونستم نتیجه ی خوبی به دست بایرم مطمئن باش اولین نفر به شما میگم
ستایش:باش
فک کنم عقلشو از دست داده تو تصادف
دیانا: چی گفتی؟
ستایش: آ هیچی هیچی داشتم میگفتم تو خیلی باهوشی
ارسلان: رفتم خونه ی مهگل
مهگل : بیا فیلم تو که توی پیج اینستات با دیانا گرفتی بودی رو بگیریم
ارسلان.........
ادامه دارد....
لایک کنین
هدچی زود تر لایک کنین زودتر پارت میزارم و زودتر این رمان تموم میشه و زودتر رمان جدید و جذاب تر شروع میشه🤌🤌
۲.۹k
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.