𝕻𝖆𝖗𝖙۲
𝕻𝖆𝖗𝖙۲
بعد از کلی زر زر کردن استاد زنگ خورد کیفم رو برداشتم و بلند شدم تا اینکه شوگا هلم داد و افتادم رو زمین
ا.ت. عوضییی سرم به فا*ک رفتتتت، کوری؟(داد)
شوگا. فراموش کردی زنگ قبل بهت چی گفتم هرزه کوچولو؟
از جام بلند شدم و گفتم
ا.ت. ببین برای همه میتونی رئیس باشی ولی برای من نه
شوگا. بهت رئیس بودن رو نشون میدم تا حالیت شه دیگه از این گوها نخوری .
دیدم دو نفر اومدن دستام رو گرفتن سعی کردم از زیر دستشون فرار کنم ولی نمیشد ، منو بردن به حیاط پشتی دانشگاه ، ادم اونجا پر نمیزد
ا.ت. جیغغغغغ ولم کنیننننن هرزه هااا
(علامت دوستای یونگی و_)
_هنوز کارمون باهات تموم نشده کوچولو
ا.ت. مگه میخواین چیکار کنین باهام مادر جن*ده هاااااا(داد)
کاری که رئیس دستور داده!
چند تا چوب آوردن و منو باهاش کلی کتک زدن
ا.ت. جیغغغ ولم کنیننن غلط کردممممم(گریه)
شوگا. ولش کنین
_چشم
شوگا. حالا فهمیدی کی رئیسه؟
ا.ت. ا..اره
شوگا. آفرین، حالا گمشو از جلو چشمام.
کیفم رو برداشتم و بلند شدم و بزور رفتم تو کافه دانشگاه و رو یه صندلی نشستم تمام تنم درد میکرد و صورت و دستم کبود شده بود که یه دختره اومد پیشم نشست
یونا. سلام(لبخند)
ا.ت.....سلام(سرد)
یونا. حالت خوبه؟
ا.ت. به تو چه حرومی؟(داد)
یونا. هو آروم باش فقط سوال کردم چرا فحش میدی؟
ا.ت. دوس دارم اصن تو کی هستی؟
یونا. من یونام
ا.ت. به چپم
یونا. خب تو سوال کردی
ا.ت. خب تو اومدی اینجا
یونا. اها، میخواستم بگم که من تو دانشگاه دوستی ندارم و میخواستم بگم که تو دوستم میشی؟
و....
بعد از کلی زر زر کردن استاد زنگ خورد کیفم رو برداشتم و بلند شدم تا اینکه شوگا هلم داد و افتادم رو زمین
ا.ت. عوضییی سرم به فا*ک رفتتتت، کوری؟(داد)
شوگا. فراموش کردی زنگ قبل بهت چی گفتم هرزه کوچولو؟
از جام بلند شدم و گفتم
ا.ت. ببین برای همه میتونی رئیس باشی ولی برای من نه
شوگا. بهت رئیس بودن رو نشون میدم تا حالیت شه دیگه از این گوها نخوری .
دیدم دو نفر اومدن دستام رو گرفتن سعی کردم از زیر دستشون فرار کنم ولی نمیشد ، منو بردن به حیاط پشتی دانشگاه ، ادم اونجا پر نمیزد
ا.ت. جیغغغغغ ولم کنیننننن هرزه هااا
(علامت دوستای یونگی و_)
_هنوز کارمون باهات تموم نشده کوچولو
ا.ت. مگه میخواین چیکار کنین باهام مادر جن*ده هاااااا(داد)
کاری که رئیس دستور داده!
چند تا چوب آوردن و منو باهاش کلی کتک زدن
ا.ت. جیغغغ ولم کنیننن غلط کردممممم(گریه)
شوگا. ولش کنین
_چشم
شوگا. حالا فهمیدی کی رئیسه؟
ا.ت. ا..اره
شوگا. آفرین، حالا گمشو از جلو چشمام.
کیفم رو برداشتم و بلند شدم و بزور رفتم تو کافه دانشگاه و رو یه صندلی نشستم تمام تنم درد میکرد و صورت و دستم کبود شده بود که یه دختره اومد پیشم نشست
یونا. سلام(لبخند)
ا.ت.....سلام(سرد)
یونا. حالت خوبه؟
ا.ت. به تو چه حرومی؟(داد)
یونا. هو آروم باش فقط سوال کردم چرا فحش میدی؟
ا.ت. دوس دارم اصن تو کی هستی؟
یونا. من یونام
ا.ت. به چپم
یونا. خب تو سوال کردی
ا.ت. خب تو اومدی اینجا
یونا. اها، میخواستم بگم که من تو دانشگاه دوستی ندارم و میخواستم بگم که تو دوستم میشی؟
و....
۲.۵k
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.