رمان
رمان
مای ورلد
پارت 28
( گوشی رو خاموش کردم و گذاشتم روی میز و رفتم توی اشپزخونه )
+ شوگا کی میاد؟
- گفت نیم ساعت یا یک ساعت دیگه میاد
+ پس وقت داریم
- وقت داریم؟ منظورت چیه؟ برای چی وقت داریم؟
+ اممم... خب...
- هوم؟
( بلند شد و اومد توی اشپزخونه و بهم نزدیک شد و من رفتم عقب و پشتم خورد به یخچال )
- ت... تهیونگ داری چیکار میکنی؟
+ چیکار میکنم؟
- ا... اره چیکار میکنی؟
+ خب تو دوست دخترمی و داداشت خونه نیست...
- خب؟
+ میخوام ببوسمت
- ها؟...
(حرفی نزد و بهم نزدیک تر شد و صورتشو بهم نزدیک کرد و لبشو گذاشت روی لبم و دستشو گذاشت پشت گردنم و چشامو بستم و همراهیش کردم بعد از چند دیقه از بوسه جدا شدیم ولی همینطور نزدیک بودیم و به هم نگاه میکردیم)
+ خوشحالم...
- هوم؟ بابت چی؟
+ خب الان دوست دخترمی و دیگه مال منی
& ا/ت... تهیونگ
( صدای شوگا اومد تهیونگ رو هل دادم عقب و رفتم جلوی گاز تا غذا درست کنم و تهیونگ رفت نشست پشت میز غذاخوری....)
مای ورلد
پارت 28
( گوشی رو خاموش کردم و گذاشتم روی میز و رفتم توی اشپزخونه )
+ شوگا کی میاد؟
- گفت نیم ساعت یا یک ساعت دیگه میاد
+ پس وقت داریم
- وقت داریم؟ منظورت چیه؟ برای چی وقت داریم؟
+ اممم... خب...
- هوم؟
( بلند شد و اومد توی اشپزخونه و بهم نزدیک شد و من رفتم عقب و پشتم خورد به یخچال )
- ت... تهیونگ داری چیکار میکنی؟
+ چیکار میکنم؟
- ا... اره چیکار میکنی؟
+ خب تو دوست دخترمی و داداشت خونه نیست...
- خب؟
+ میخوام ببوسمت
- ها؟...
(حرفی نزد و بهم نزدیک تر شد و صورتشو بهم نزدیک کرد و لبشو گذاشت روی لبم و دستشو گذاشت پشت گردنم و چشامو بستم و همراهیش کردم بعد از چند دیقه از بوسه جدا شدیم ولی همینطور نزدیک بودیم و به هم نگاه میکردیم)
+ خوشحالم...
- هوم؟ بابت چی؟
+ خب الان دوست دخترمی و دیگه مال منی
& ا/ت... تهیونگ
( صدای شوگا اومد تهیونگ رو هل دادم عقب و رفتم جلوی گاز تا غذا درست کنم و تهیونگ رفت نشست پشت میز غذاخوری....)
۵.۳k
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.