part²
part²
یونگی. من میرم دنبال یورا همینجا میمونی تکون هم نمیخوری به گوشیت دست بزنی از هفت جا جرت میدم
ا.ت. بب..باشه
یونگی رفت دنبال یورا من دلم شدید درد میکرد و حالت تهوع داشتم برای همین رفتم دستشویی و گلاب به روتون بالا اوردم یکم شک کردم
که دوباره حامله شده باشم ترسیدم و بزور رفتم پایین و خواستم برم داروخونه که بادیگاردا جلوم رو گرفتن
ا.ت. برین گمشین کنار
(علامت بادیگاردا $،&)
&خانم شما حق ندارین برین بیرون
ا.ت. اینم حتما ارباب جونتون بهتون دستور داده مگه نه؟
&ما به حرفای ارباب عمل میکنیم
ا.ت. من برای خوده اربابتون میخوام برم بیرون
&...بزاریم بره؟
$برین
ا.ت. ممنون
رفتم تو داروخونه و بیبی چک رو گرفتم و اومدم خونه
&خانم خوبه شانس اوردین ارباب به محض اینکه اومد رفت خوابید
ا.ت. هوفف...مرسی که گفتین
&خواهش میکنم
رفتم تو دستشویی و کارای لازم رو کردم وقتی بیبی چک رو دیدم دنیا رو سرم خراب شد...
ا.ت. بیبی چکم مثبتهه؟؟؟.
هرجوری شده باید تصمیم بگیرم این بچه باید سقط بشه ...
رفتم تو اتاقم دیدم شوگا گرفته خوابیده رفتم رو تخت و پیشش نشستم خیلی استرس داشتم که چجوری به یونگب بگم...
یونگی. چی شده؟
ا.ت. بیداری؟
یونگی. اره
ا.ت. هوم..هیچی
یونگی. چیزی شده؟ بهم بگو
ا.ت. خب..ولش
یونگی. گفتم بگووو(داد)
ا.ت. باشه داد نزن میگم
یونگی. خب بگووو
ا.ت. یونگی من....
یونگی. تو چی؟
ا.ت. من ازت باردارم...
یونگی. میدونستم
ا.ت. وات؟ چجوری؟
یونگی. فکر کردی من ندیدمت وقتی رفتی دستشویی؟
ا.ت. خب خوشحال نیستی؟
و...
یونگی. من میرم دنبال یورا همینجا میمونی تکون هم نمیخوری به گوشیت دست بزنی از هفت جا جرت میدم
ا.ت. بب..باشه
یونگی رفت دنبال یورا من دلم شدید درد میکرد و حالت تهوع داشتم برای همین رفتم دستشویی و گلاب به روتون بالا اوردم یکم شک کردم
که دوباره حامله شده باشم ترسیدم و بزور رفتم پایین و خواستم برم داروخونه که بادیگاردا جلوم رو گرفتن
ا.ت. برین گمشین کنار
(علامت بادیگاردا $،&)
&خانم شما حق ندارین برین بیرون
ا.ت. اینم حتما ارباب جونتون بهتون دستور داده مگه نه؟
&ما به حرفای ارباب عمل میکنیم
ا.ت. من برای خوده اربابتون میخوام برم بیرون
&...بزاریم بره؟
$برین
ا.ت. ممنون
رفتم تو داروخونه و بیبی چک رو گرفتم و اومدم خونه
&خانم خوبه شانس اوردین ارباب به محض اینکه اومد رفت خوابید
ا.ت. هوفف...مرسی که گفتین
&خواهش میکنم
رفتم تو دستشویی و کارای لازم رو کردم وقتی بیبی چک رو دیدم دنیا رو سرم خراب شد...
ا.ت. بیبی چکم مثبتهه؟؟؟.
هرجوری شده باید تصمیم بگیرم این بچه باید سقط بشه ...
رفتم تو اتاقم دیدم شوگا گرفته خوابیده رفتم رو تخت و پیشش نشستم خیلی استرس داشتم که چجوری به یونگب بگم...
یونگی. چی شده؟
ا.ت. بیداری؟
یونگی. اره
ا.ت. هوم..هیچی
یونگی. چیزی شده؟ بهم بگو
ا.ت. خب..ولش
یونگی. گفتم بگووو(داد)
ا.ت. باشه داد نزن میگم
یونگی. خب بگووو
ا.ت. یونگی من....
یونگی. تو چی؟
ا.ت. من ازت باردارم...
یونگی. میدونستم
ا.ت. وات؟ چجوری؟
یونگی. فکر کردی من ندیدمت وقتی رفتی دستشویی؟
ا.ت. خب خوشحال نیستی؟
و...
۲.۰k
۲۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.