part اخر
part اخر
ویو شب عروسی
وای باخره شبه عروسی شد چرا انقدر بغض تو گلومه لباسه عروسمو پوشیدم میکاپمو کردم که یه جون اومد تو معلوم بود بغض کرده
یه جون: عشقم امشب دیگه ماله خودم میشی(بغض)
ات: عزیزم شبه عرسیمون ها چرا گریه میکنی
یه جون: من که گریه نمیکنم
ات: باشه عشقم هر چی تو بگی بیا بریم پیشه مهمونا
یه جون با شه
از اتاق اومدیم بیرون و دستمو دوره دستش حلقه کردم و از پله اومدیم پایین اشناییم رو پله بود زندگیمونم رو پله بود بعدش رفتیم پیشه مهمونا به همه سلام کردیم و رفتیم نشستیم عقدمونو خوندیم و و بعد از کلی وقت گذرونی مهمونا رفتن بعدش با دوستام خداحافظی کردم و رفتیم خونه خودمون و زندگی خوبی داشتیم و همیشه پیشه همدیگر بودیم
♡♡♡♡♡پایان♡♡♡♡♡
ویو شب عروسی
وای باخره شبه عروسی شد چرا انقدر بغض تو گلومه لباسه عروسمو پوشیدم میکاپمو کردم که یه جون اومد تو معلوم بود بغض کرده
یه جون: عشقم امشب دیگه ماله خودم میشی(بغض)
ات: عزیزم شبه عرسیمون ها چرا گریه میکنی
یه جون: من که گریه نمیکنم
ات: باشه عشقم هر چی تو بگی بیا بریم پیشه مهمونا
یه جون با شه
از اتاق اومدیم بیرون و دستمو دوره دستش حلقه کردم و از پله اومدیم پایین اشناییم رو پله بود زندگیمونم رو پله بود بعدش رفتیم پیشه مهمونا به همه سلام کردیم و رفتیم نشستیم عقدمونو خوندیم و و بعد از کلی وقت گذرونی مهمونا رفتن بعدش با دوستام خداحافظی کردم و رفتیم خونه خودمون و زندگی خوبی داشتیم و همیشه پیشه همدیگر بودیم
♡♡♡♡♡پایان♡♡♡♡♡
۱.۵k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.