تنها دختر خدا پارت ۲/ God only daughter part 2
جبرئیل برادر بزرگتر و صبورش نگاهی به بال دختر انداخت و پرسید:( هعی لنا بالت چی شده؟)
و بعد یک ساز احضار کرد و بال دختر را خوب کرد.
لنا کمی فکر کرد و سپس پاسخ داد:( ممنون بابت بالم و بالم هیچی نشده) و بعد خواست تا دروغی باور پذیر اضافه کند که خدا با لحنی کلافه گفت:( بسه لنا، واقعا فکر کردی من نمیبینم؟ من حواسم به همه جا هست)
و بعد یک صفحه جلوی همه ضاهر شد و دقیقا لحظه فرار لنا از جئول را نشان داد.
جئول با تعجب نگاهی به خواهرش کرد و سپس با تعجب پرسید:( پس اونی که دیشب دیدم تو بودی ولی بیرون از بهشت چیکار میکردی؟)
بعد صحنه کمی عقب رفت و لنا را در یک بار و در حال بوسیدن یک پسر که يکی از خطرناکترین شياطين جهنم بود نشان داد.
بقیه با تعجب به خواهر کوچیکترشان خیره شدند انگار میخواستند بفهمند که آیا این - دروغ کثیف واقعیت دارد یا خیر- به نظر ان ها امکان این که دختر خود خدا یکی از مهمترین قوانین بهشت را بشکند صفر درصد بود.
و بعد یک ساز احضار کرد و بال دختر را خوب کرد.
لنا کمی فکر کرد و سپس پاسخ داد:( ممنون بابت بالم و بالم هیچی نشده) و بعد خواست تا دروغی باور پذیر اضافه کند که خدا با لحنی کلافه گفت:( بسه لنا، واقعا فکر کردی من نمیبینم؟ من حواسم به همه جا هست)
و بعد یک صفحه جلوی همه ضاهر شد و دقیقا لحظه فرار لنا از جئول را نشان داد.
جئول با تعجب نگاهی به خواهرش کرد و سپس با تعجب پرسید:( پس اونی که دیشب دیدم تو بودی ولی بیرون از بهشت چیکار میکردی؟)
بعد صحنه کمی عقب رفت و لنا را در یک بار و در حال بوسیدن یک پسر که يکی از خطرناکترین شياطين جهنم بود نشان داد.
بقیه با تعجب به خواهر کوچیکترشان خیره شدند انگار میخواستند بفهمند که آیا این - دروغ کثیف واقعیت دارد یا خیر- به نظر ان ها امکان این که دختر خود خدا یکی از مهمترین قوانین بهشت را بشکند صفر درصد بود.
۶۸۳
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.