اندکی فکت و داستان :
اندکی فکت و داستان :
۱.در یک روز مبارزه انی با هنر اهریمنی یک شیطان تا ۳ روز به روایت عکس میچسبید به گیو .
داستانش :
از زبان انی
دوباره کلاغم اومد ماموریت رفتم ولی شیطانه خیلی عجیب بود چشم صورتی قلب داخلش لباس های تنگ و با طرح قلب مو های ارغوانی با کارت های قلب حکم
انی : حرف اخرت
شیطان : عشق کور کننده و لذت بخشه
انی : =_= تنفس برگ ....
احساس کردم یک کارتش روی قلبم ۳ قلب روش شیطانه با یک ساتور اومد بکش من رو که یک هو گیو دستش رو برید بعد از ۲ دقیقه شیطان مرده ولی کارتش فرو رفت بود توی قلبم بعد از رفتن کارت گیو روش رو برگردوند سمت من یک هو قلب توی چشمام اومد
بعد از اون اتفاق دیگه چسبید بودم به گیو کنارش می خوابیدم باهاش غذا میخوردم و...
بعد ۳ روز
بیدار شدم دیدم کنار گیو از خجالت پاشدم رفتم خدا شانس نداده بود بعد کل هاشیراها توی جلسه نشسته بودن تا بفهمن چه بلایی سر من اومد بود منم وحشی شده بودم
۱.در یک روز مبارزه انی با هنر اهریمنی یک شیطان تا ۳ روز به روایت عکس میچسبید به گیو .
داستانش :
از زبان انی
دوباره کلاغم اومد ماموریت رفتم ولی شیطانه خیلی عجیب بود چشم صورتی قلب داخلش لباس های تنگ و با طرح قلب مو های ارغوانی با کارت های قلب حکم
انی : حرف اخرت
شیطان : عشق کور کننده و لذت بخشه
انی : =_= تنفس برگ ....
احساس کردم یک کارتش روی قلبم ۳ قلب روش شیطانه با یک ساتور اومد بکش من رو که یک هو گیو دستش رو برید بعد از ۲ دقیقه شیطان مرده ولی کارتش فرو رفت بود توی قلبم بعد از رفتن کارت گیو روش رو برگردوند سمت من یک هو قلب توی چشمام اومد
بعد از اون اتفاق دیگه چسبید بودم به گیو کنارش می خوابیدم باهاش غذا میخوردم و...
بعد ۳ روز
بیدار شدم دیدم کنار گیو از خجالت پاشدم رفتم خدا شانس نداده بود بعد کل هاشیراها توی جلسه نشسته بودن تا بفهمن چه بلایی سر من اومد بود منم وحشی شده بودم
۱.۲k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.