part2
part2
ویو ا. ت
واییی چقدر توضیحاتم زیاد بود خودم خسته شدم ایش
(ساعت 7شب)
و بازم ویو ا. ت
خب بهتره برگردم خونه خیلی کار کردم
) ا. ت داشت پیاده میرفت خونش چون راهی تا خونش نبود)
یه پسره: واووو گه لیدی جذابی امشبو چطوری زیرم باشی
ا. ت: خفه شو ک. ص. ک. ش من مادرتو..... الله اکبر
پسره: اوه اوه سکسی گرلمون عصبی شده اوفففف
ا. ت: خفهههههه شوووو عنتر پوفیوز
پسره: بگیرینش
ا. ت: ولمممم کنید بیشعورااا کون کشاااااا (جیغغغغ)
ویو کوک
داشتم دور ور شرکت خانم ا. ت قدم میزدم که صدای جیغ یه دختر اومد رفتم اون مکانی صدا جیغ میومد دیدم ا. تو دارت به زور سوار یه ماشین میکنم سریع رفتم اونجا
کوک: لاشی های عوضی چیکاررر میکنید ولش کنید(و ما چند ضربه مشت و لگد کارشونو ساخت)
ا. ت:(گریهعع) هقققق اینا.... میخواستن بهم تجاوز کنن
کوک: تروم باشید خانم ا.ت بیاین برسونمتون خونتون (مهربون)
ا. ت: نه تروخدا من میترسم اخه یه چند روزی هس دور ور خونم چندتا مرد میپلکن و اذیتم میکنن
کوک: چطوره بیاد خونم هومم شاید ملکم شد یاااا عه همچین فکری نکن فقط میاد خونت همین(تو فکرش)
کوک: اومم خانم ا. ت میتونید بیاید خونه من تا هم بیشتر باهاتون اشنا بشم هم درمورد شرکتتون خبر داشته باشم
ا. ت: اها راستی چرا چرا اومده بودید برا بازیدید
کوک: نمیدونم پدرم جئون مکس رو میشناسید یا نه اون گفتش برو یه بازدیدی از شرکتشون بکن
ا. ت: اهاااا شما پسر جئون مکس هستید پدرم دوست 45ساله پدرتونه
همشم از شما تعریف میکزد میگفت تو با پسر اقای مکس بازی میکردی میزدیش و میزدتت(خنده ریز)
کوک: واقعاااا خودتی چقدر عوض شدییی یادمه چقدر کتکم میزدی(هردوشون خندیدیدن)
و......
خماری😜💜
شر برای پارت بعد: 12لایک
ویو ا. ت
واییی چقدر توضیحاتم زیاد بود خودم خسته شدم ایش
(ساعت 7شب)
و بازم ویو ا. ت
خب بهتره برگردم خونه خیلی کار کردم
) ا. ت داشت پیاده میرفت خونش چون راهی تا خونش نبود)
یه پسره: واووو گه لیدی جذابی امشبو چطوری زیرم باشی
ا. ت: خفه شو ک. ص. ک. ش من مادرتو..... الله اکبر
پسره: اوه اوه سکسی گرلمون عصبی شده اوفففف
ا. ت: خفهههههه شوووو عنتر پوفیوز
پسره: بگیرینش
ا. ت: ولمممم کنید بیشعورااا کون کشاااااا (جیغغغغ)
ویو کوک
داشتم دور ور شرکت خانم ا. ت قدم میزدم که صدای جیغ یه دختر اومد رفتم اون مکانی صدا جیغ میومد دیدم ا. تو دارت به زور سوار یه ماشین میکنم سریع رفتم اونجا
کوک: لاشی های عوضی چیکاررر میکنید ولش کنید(و ما چند ضربه مشت و لگد کارشونو ساخت)
ا. ت:(گریهعع) هقققق اینا.... میخواستن بهم تجاوز کنن
کوک: تروم باشید خانم ا.ت بیاین برسونمتون خونتون (مهربون)
ا. ت: نه تروخدا من میترسم اخه یه چند روزی هس دور ور خونم چندتا مرد میپلکن و اذیتم میکنن
کوک: چطوره بیاد خونم هومم شاید ملکم شد یاااا عه همچین فکری نکن فقط میاد خونت همین(تو فکرش)
کوک: اومم خانم ا. ت میتونید بیاید خونه من تا هم بیشتر باهاتون اشنا بشم هم درمورد شرکتتون خبر داشته باشم
ا. ت: اها راستی چرا چرا اومده بودید برا بازیدید
کوک: نمیدونم پدرم جئون مکس رو میشناسید یا نه اون گفتش برو یه بازدیدی از شرکتشون بکن
ا. ت: اهاااا شما پسر جئون مکس هستید پدرم دوست 45ساله پدرتونه
همشم از شما تعریف میکزد میگفت تو با پسر اقای مکس بازی میکردی میزدیش و میزدتت(خنده ریز)
کوک: واقعاااا خودتی چقدر عوض شدییی یادمه چقدر کتکم میزدی(هردوشون خندیدیدن)
و......
خماری😜💜
شر برای پارت بعد: 12لایک
۳.۷k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳