ات ویو
ات ویو
هاروتو روز به روز با ته لدتر و با کوک بهتر میشه و ناروتو با هردو خپبه ولی با ته بیشتر لیدیا که هرشب پیشم میخوابه و دلداریم میده
=خب حالا چجوری میگفتیم
لیدیا. سلِم
=نه سلاام
لیدیا. سلام
=آفرین
لیدیا. چقدر مونده تا فارسیم خوب بشه
=بستگی به تلاشت داره دخترم
از اتاقش رفتیم بیرون که صدای زنگ گوشیم بلند شد
ناروتو. مامان بزرگه
=اوو بده... سلام مامان
مامان. دختره نکبت چرا زنگ نمیزنی
=همین دیروز زنگ زدم... نمیاین پیشم
مامان. مامان فدات شه شاید یه ماه دیگه
=باشه.. خدافظ
مامان. خدافظ
=ببینم بابا و هاروتو کجان
لیدیا. نمیدونم
ناروتو. عمو ته نمیاد
=چرا گفت با لیا میاد
ناروتو. آها
(ساعت 6)
زنگ در به صدا در اومد
~قرار بوده کسی بیاد؟
=اوهوم تهیونگ
درو باز کردم که یونتانو دست لیا دیدم
=سلاام کوچولووو
از دست لیا گرفتمش
لیدیا. ایشون کی باشن(درحال بازی با بم)
=یونتان
گذاشتمش رو زمین
هاروتو روز به روز با ته لدتر و با کوک بهتر میشه و ناروتو با هردو خپبه ولی با ته بیشتر لیدیا که هرشب پیشم میخوابه و دلداریم میده
=خب حالا چجوری میگفتیم
لیدیا. سلِم
=نه سلاام
لیدیا. سلام
=آفرین
لیدیا. چقدر مونده تا فارسیم خوب بشه
=بستگی به تلاشت داره دخترم
از اتاقش رفتیم بیرون که صدای زنگ گوشیم بلند شد
ناروتو. مامان بزرگه
=اوو بده... سلام مامان
مامان. دختره نکبت چرا زنگ نمیزنی
=همین دیروز زنگ زدم... نمیاین پیشم
مامان. مامان فدات شه شاید یه ماه دیگه
=باشه.. خدافظ
مامان. خدافظ
=ببینم بابا و هاروتو کجان
لیدیا. نمیدونم
ناروتو. عمو ته نمیاد
=چرا گفت با لیا میاد
ناروتو. آها
(ساعت 6)
زنگ در به صدا در اومد
~قرار بوده کسی بیاد؟
=اوهوم تهیونگ
درو باز کردم که یونتانو دست لیا دیدم
=سلاام کوچولووو
از دست لیا گرفتمش
لیدیا. ایشون کی باشن(درحال بازی با بم)
=یونتان
گذاشتمش رو زمین
۱.۸k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.