سناریو (وقتی رو پاهاشون میشینی )
#سناریو
#استری_کیدز
(چان )
توی جمع اعضا بودین که پا میشی میری روی پاش میشینی...
همه متعجب نگاهتون میکنن که چان سرش رو دم گوشت میاره و لب میزنه :
_ بیب...داری کارای غیر قانونی انجام میدی حواست هست ؟
(لینو )
داشت با موبایلش ور میرفت که با نشستن تو روی پاش پوزخندی زد و موبایلش رو کنار گذاشت
_ خب خب...کجا بودیم ؟
(چانگبین)
پوکر نگاهت میکنه
_ این همه جا....چرا روی پای من ؟
اینجا نرمتره...
_ اوه....از اون لحاظ
(هیونجین)
کمرت رو سفت میگیره و سرش رو توی گردنت فرو میکنه
پریودم...
_ ای من خارت......🙄
(جیسونگ )
_ عزیزم ؟
هوم ؟
_ روی پامنشستی خودت فهمیدی ؟
هوم ؟
_ هی خدا
(فلیکس )
_ عزیزم ؟...کاری کردی باز ؟
نهچطور ؟
_ آخه دفعه ی پیشم که لیوانم رو شکستی همین کارو کردی
ام...
_ ا.تتتتتتتتت
(سونگمین)
پوکر نگاهت میکنه
وا...چته نمیتونم بیام روی پای شوهرم بشینم ؟
_ پول میخوای ؟
ععععععععع....اصلا به تو خوبی نیومده
میخواستی از روی پاش بلند بشی که دستت رو میگیره و تورو پرت میکنه روی مبل...
_ به من یکچیز دیگه اومده خانوم خانوما....
(جونگین)
_ هی هی...چرا اینجا نشستی ؟
چون دوست داشتم....
پوزخند میزنه
_ خوبه پس منم الان یک کاری کنم باهات دیگه نباید معترض باشی دیگه...چون منم خیلی دوست دارم
#استری_کیدز
(چان )
توی جمع اعضا بودین که پا میشی میری روی پاش میشینی...
همه متعجب نگاهتون میکنن که چان سرش رو دم گوشت میاره و لب میزنه :
_ بیب...داری کارای غیر قانونی انجام میدی حواست هست ؟
(لینو )
داشت با موبایلش ور میرفت که با نشستن تو روی پاش پوزخندی زد و موبایلش رو کنار گذاشت
_ خب خب...کجا بودیم ؟
(چانگبین)
پوکر نگاهت میکنه
_ این همه جا....چرا روی پای من ؟
اینجا نرمتره...
_ اوه....از اون لحاظ
(هیونجین)
کمرت رو سفت میگیره و سرش رو توی گردنت فرو میکنه
پریودم...
_ ای من خارت......🙄
(جیسونگ )
_ عزیزم ؟
هوم ؟
_ روی پامنشستی خودت فهمیدی ؟
هوم ؟
_ هی خدا
(فلیکس )
_ عزیزم ؟...کاری کردی باز ؟
نهچطور ؟
_ آخه دفعه ی پیشم که لیوانم رو شکستی همین کارو کردی
ام...
_ ا.تتتتتتتتت
(سونگمین)
پوکر نگاهت میکنه
وا...چته نمیتونم بیام روی پای شوهرم بشینم ؟
_ پول میخوای ؟
ععععععععع....اصلا به تو خوبی نیومده
میخواستی از روی پاش بلند بشی که دستت رو میگیره و تورو پرت میکنه روی مبل...
_ به من یکچیز دیگه اومده خانوم خانوما....
(جونگین)
_ هی هی...چرا اینجا نشستی ؟
چون دوست داشتم....
پوزخند میزنه
_ خوبه پس منم الان یک کاری کنم باهات دیگه نباید معترض باشی دیگه...چون منم خیلی دوست دارم
۴۷.۳k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.