P ⁷
.
.
آساشین: اصلاً نگران نباش دخترم...تو حتماً سویون چینِن رو خواهی دید...و خواهی فهمید که از چه خاندان قدرتمندی هستی...
میا: ممنونم آساشین...ولی می خوام الان کمی تنها باشم....
آساشین: باشه...ولی غذایی که برات آوردم رو بخور ...
میا: باشه...
ویو تاکاهاشی:
الان یکی دوسالی میشه که میا رفته...دلم براش تنگ شده..صبر کن...اون بنر...اسم میاست؟!
[ بنر ]: [میا چینِن برندست..شَدو در مقابلش هیچه]
یعنیچی؟
بزار برم از دختره بپرسم ماجرا چیه...
تاکاهاشی: ببخشید دختر خانم...قضیه ی بنر چیه؟
دختره: میا چینن می خواد با شَدو مبارزه بده...و من مطمئنم اون برنده میشه...
تاکاهاشی: م.میشه بدونم...مکان مسابقه..ک.کجاست؟
دختره: مکان مبارزه اِس هست...
تاکاهاشی: اِس ؟
دختره: آره...اِس..
تاکاهاشی: لوکیشِنِش.....رو میشه بدید..؟
دختره: (آدرس داد)
تاکاهاشی: اوکی...ممنونم(رفت)
یعنی الان...من میتونم بعد یکی یا دوسال ببینمش؟ این دیگه چیه؟...آه...اِس؟ مگه اصلاً همچین جایی هم وجود داره.؟دارم دیوونه میشممممممم....به سوجون بگم؟
سوجون: تاکاهاشی چته؟
تاکاهاشی: سوجون...م.میا رو پیدا کردم...
سوجون: چ.چی؟(بغض)
تاکاهاشی: امشب بیا باهم ببینیمش...
سوجون: نمی تونم..مویانگ هم هست...باید از اون مراقبت کنم..تازه امشب با هه این قرار دارم....
تاکاهاشی: هه....!(رفت)
ویو میا:
امشب با شَدو مسابقه داشتم .... اِس جای خطری ای هست... خب ... وقتی یکی کونگفو رو با اسکیت سواری قاطی کنه قطعاً با یه اشتباه آصیب جدی ای میبینه ولی....اگه با سوجون و سوهو رو ببینم چی؟ یا حتا مویانگ...
.
.
شرط: ۱۰ لایک و ۱۰ کامنت....
تو فکر بودم که یوهو..............
.
آساشین: اصلاً نگران نباش دخترم...تو حتماً سویون چینِن رو خواهی دید...و خواهی فهمید که از چه خاندان قدرتمندی هستی...
میا: ممنونم آساشین...ولی می خوام الان کمی تنها باشم....
آساشین: باشه...ولی غذایی که برات آوردم رو بخور ...
میا: باشه...
ویو تاکاهاشی:
الان یکی دوسالی میشه که میا رفته...دلم براش تنگ شده..صبر کن...اون بنر...اسم میاست؟!
[ بنر ]: [میا چینِن برندست..شَدو در مقابلش هیچه]
یعنیچی؟
بزار برم از دختره بپرسم ماجرا چیه...
تاکاهاشی: ببخشید دختر خانم...قضیه ی بنر چیه؟
دختره: میا چینن می خواد با شَدو مبارزه بده...و من مطمئنم اون برنده میشه...
تاکاهاشی: م.میشه بدونم...مکان مسابقه..ک.کجاست؟
دختره: مکان مبارزه اِس هست...
تاکاهاشی: اِس ؟
دختره: آره...اِس..
تاکاهاشی: لوکیشِنِش.....رو میشه بدید..؟
دختره: (آدرس داد)
تاکاهاشی: اوکی...ممنونم(رفت)
یعنی الان...من میتونم بعد یکی یا دوسال ببینمش؟ این دیگه چیه؟...آه...اِس؟ مگه اصلاً همچین جایی هم وجود داره.؟دارم دیوونه میشممممممم....به سوجون بگم؟
سوجون: تاکاهاشی چته؟
تاکاهاشی: سوجون...م.میا رو پیدا کردم...
سوجون: چ.چی؟(بغض)
تاکاهاشی: امشب بیا باهم ببینیمش...
سوجون: نمی تونم..مویانگ هم هست...باید از اون مراقبت کنم..تازه امشب با هه این قرار دارم....
تاکاهاشی: هه....!(رفت)
ویو میا:
امشب با شَدو مسابقه داشتم .... اِس جای خطری ای هست... خب ... وقتی یکی کونگفو رو با اسکیت سواری قاطی کنه قطعاً با یه اشتباه آصیب جدی ای میبینه ولی....اگه با سوجون و سوهو رو ببینم چی؟ یا حتا مویانگ...
.
.
شرط: ۱۰ لایک و ۱۰ کامنت....
تو فکر بودم که یوهو..............
۵.۱k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.