وقتی میبینن خابی اما متوجه میشن دستات خیلی کوچیکه
وقتی میبینن خابی اما متوجه میشن دستات خیلی کوچیکه
چان: واای چه قدر کوچیکه🥺 اما زبون داره چارگز😐
لینو: من نمیتونم تحمل کنم خدااااا😔🥺
چانگبین:(ذوق میکنه میاد پیشت میخوابه)
هیون: دستاتو بوس میکنه بعد تو چشماتو اروم باز میکنی میگه عشقم خیلی دستای کوشولویی داری
هان: من اینو به کی بگم عاشقتم ا.ت دستتو میبوسه
فیلیکس: خیلی ذوق زده میشه انقدر که از ذوق زده گیش بیدار میشی
سونگمین: بیدارت میکنه میگه چرا انقدر دستات کوچیکه
ا.ت: 😐
ای ان: با خودش میگه از بسکی هیچی نمیخوره
چان: واای چه قدر کوچیکه🥺 اما زبون داره چارگز😐
لینو: من نمیتونم تحمل کنم خدااااا😔🥺
چانگبین:(ذوق میکنه میاد پیشت میخوابه)
هیون: دستاتو بوس میکنه بعد تو چشماتو اروم باز میکنی میگه عشقم خیلی دستای کوشولویی داری
هان: من اینو به کی بگم عاشقتم ا.ت دستتو میبوسه
فیلیکس: خیلی ذوق زده میشه انقدر که از ذوق زده گیش بیدار میشی
سونگمین: بیدارت میکنه میگه چرا انقدر دستات کوچیکه
ا.ت: 😐
ای ان: با خودش میگه از بسکی هیچی نمیخوره
۱.۶k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.